کتاب تئوری انتخاب
دانلود کتاب تئوری انتخاب اثر ویلیام گلاسر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کتابی که از نخستین انتشار آن در سال ۱۹۹۸ تا کنون، همچنان مورد توجه علاقهمندان به روانشناسی و بهبود کیفیت زندگی فردی قرار گرفته است. ویلیام گلاسر، روانپزشکی است که از چارچوبهای متعارف روانپزشکی فاصله گرفته است. او اصرار دارد که راهکار بسیاری از مشکلات ما انسانها، در اصلاح رفتارها و انتخابهایمان نهفته است و نه استفاده از داروهای شیمیایی. او معتقد است که هر چه مرکز کنترل درونی در انسانها بیشتر تقویت و تثبیت شود، مشکلات و چالشهایشان در زندگی کمتر خواهد شد ...
خلاصه کتاب تئوری انتخاب
چون پدر مادرها، عمهها، عموها، خالهها، برادران، خواهران و معلمان -البته پدر بزرگ ها و مادر بزرگها غالباً مستثنی هستند- همگی میخواهند طبق میل و خواست آن ها عمل کنیم، در نتیجه خیلی سریع به روان شناسی کنترل بیرونی عادت میکنیم چیزی که در این میان یاد نمیگیریم انگیزش درونی است. برای مثال چرا روابط بلند مدت برای انسانها بیش از سایر موجودات اهمیت دارد و چرا دستیابی به این نوع روابط خیلی دشوار است؟ وقتی درباره انگیزش که به نظر من در ژنها ایجاد میشود صحبت میکنم، توضیح خواهم داد که انتخاب بسیاری از رفتارهای کنترلی، دلایل ژنتیکی دارد. هنگام تولد فقط میتوانیم گریه کنیم، نق و نوق کنیم،
و دست و پا بزنیم. این گریه و نق و نوق در واقع تجلی مقدماتی عصبانیت هستند و به ما کمک میکنند مادر خود را مجبور کنیم به ما رسیدگی و توجه کند اکثر مادرها با شنیدن گریه و نق و نوق بچه، پاسخ دادن به تقاضاهای بچه را انتخاب میکنند. ما بدون این توجه و رسیدگی، خیلی زود خواهیم مرد. این گریههای اولیه که با هدف رفع نیاز ژنتیکی ما به زنده ماندن صورت میگیرند گاهی مقدمه ای میشوند تا در طول عمر خود دنبال کنترل کردن دیگران باشیم، ولی این فقط یک مقدمه است. ما آنقدر هم تحت تأثیر ژنها نیستیم که نتوانیم مراقبت از خودمان را یاد بگیریم. ماجرای زیر نه تنها نشان میدهد تقلای کودک برای
کنترل کردن ژنتیکی نیست بلکه نشان میدهد ما میتوانیم برای کسانی که با آنها رابطه نداریم و حتی آنها را نمی شناسیم هم دلسوزی کنیم. کودکی حدوداً شانزده ماهه در تمام مدت پرواز سه ساعتی لوس آنجلس به مینیاپولیس جیغ زد. مادرش نمیتوانست او را آرام کند. ما همه با او همدردی کردیم و دنبال راهی بردیم تا او را آرام کنیم حتی عدهای به او کمک کردند ولی بچه خیلی لجوج بود. مادر پانزده دقیقه قبل از فرود آمدن هواپیما با صدایی بلند و جیغ کشان طوری که همه صدایش را میشنیدند گفت "این یک پرواز جهنمی بود!" ظاهراً بچه درد داشت؛ شاید گوش هایش با تغییر فشار سازگار نشده بود. چون مغز او طوری برنامه ریزی شده بود که ...



دیدگاه کاربران