رمان دیوانه ترین عاشق این شهر سهیلا محبوب
عنوان | رمان دیوانه ترین عاشق این شهر |
نویسنده | سهیلا محبوب |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 893 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
دانلود رمان دیوانه ترین عاشق این شهر اثر سهیلا محبوب به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم
همینک در سایت رمان ما دنبال کنید داستان نزدگی، نیهاد مردی که از زندگی بریده و فقط به فکر انتقامه،انتقام از همه اونایی که بهش خیانت کردن و زخم زدن، اون حتی بچه یکساله خودشو هم نمیخواد، پدر بزرگ نیهاد اونو مجبور به ازدواج با نازان میکنه، دختری که میتونه هم مادر خوبی برای سامین و هم همسر خوبی برای نیهاد باشه ولی …
خلاصه رمان دیوانه ترین عاشق این شهر
زیر لب غر میزدم و بهش فحش می دادم … نازان: مرتیکه وحشی ببین چه بلایی سر مانتو نازنینم آورد … اصلا حرفایی که تو ذهنم درموردت گفتم رو پس می گیرم …هیچم خوشگل و خوش تیپ و لاکچری نیستی … اون لایکیم که می رفت تا بهت نشون بدم رو هم همچنین … راست گفتن همه چیز به قیافه نیست … دریغ از یه جو اخلاق … روانی روانی … اه اه پس کوش؟؟ یعنی تو این خراب شده یه نخ و سوزن پیدا نمیشه این بی صاحابی رو بدوزم
با صدای ضربه هایی که به در وارد میشد با دستم یقه مانتو کرمی رنگ عزیزمو که تازه هم خریده بودمش و چند تا از دکمه های بالاییش به لطف این روانی که سر و صدا راه انداخته بود، کنده شده بود رو گرفتم و از آشپزخونه خارج شدم … اینو نگا عین گوزن آفریقایی خودشو به در می کوبید تا شاید فرجی شد و در باز شد … نفسمو حرصی بیرون دادم گفتم … نازان: اون در باز نمیشه زور الکی نزن
آنقدر محکم هست که با این ضربه ها ککشم نگزه … تو هم یوزارسیف نیستی که درا خود به خود باز بشه … نترس عفتت لکه دار نمیشه … عین همون گوزن ولی الان خشمگین ترش چرخید طرفم و به سمتم قدم برداشت … تمام حرکاتش عصبی و با حرص بود … از ترس خشکم زد ولی آنقدر غد و لجباز بودم که با پرویی تماشاش می کردم … با صدایی خشدار فریاد زد …
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 17/08/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403