رمان آدمکش کور
رمان آدمکش کور اثر مارگارت اتوود، شاهکاری ادبی است که برنده جایزه بوکر سال ۲۰۰۰ شد. این رمان ژرف و چندلایه توسط نویسنده پرآوازه کانادایی خلق شده که با اقتباس سریال «سرگذشت ندیمه» از رمان دیگرش به شهرت جهانی رسید. در این بخش به معرفی این اثر ماندگار میپردازیم و امکان دانلود نسخه PDF با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان برای اندروید و آیفون را بررسی میکنیم.
مارگارت اتوود، این نویسنده، شاعر و منتقد ادبی برجسته که امسال هشتاد ساله میشود، فعالیت حرفهای خود را با انتشار شعر و مقاله در نشریه کالج ویکتوریای دانشگاه تورنتو آغاز کرد. او با تحصیل در رشتههای ادبیات انگلیسی، زبان فرانسه و فلسفه، علاوه بر نویسندگی، سابقه درخشان تدریس در دانشگاههای معتبر جهان را دارد. از این بانوی همهفنحریف ادبیات که در ژانرهای مختلف از داستان و شعر تا کتاب کودک و مقالهنویسی قلم زده، تاکنون بیش از چهل اثر منتشر شده است.
عنوان درخشان «آدمکش کور» با عبارت «برنده جایزه بوکر ۲۰۰۰» روی جلد خودنمایی میکند. جایزه منبوکر که از معتبرترین جوایز ادبی جهان محسوب میشود، از سال ۱۹۶۹ توسط بنیاد بوکر به بهترین اثر انگلیسیزبان سال اهدا میگردد. اتوود از معدود نویسندگانی است که دو بار این جایزه را دریافت کرده: یک بار برای «وصیتها» و بار دیگر برای همین رمان آدمکش کور.
این رمان فاخر با روایت دوگانه خود شناخته میشود. بخش اول به رابطه پرشور و مخفیانه یک زن و مرد میپردازد که در ملاقاتهای پنهانی، مرد داستانهایی تخیلی در فضایی دیگر برای معشوقه بازگو میکند. بخش دوم، خاطرات آیریس، زن هشتادسالهای است که پس از خودکشی خواهرش لورا، به بازگویی وقایع زندگی مشترکشان میپردازد. روایت او از ازدواج اجباری با مردی ثروتمند و زندگی سرد همسرداری آغاز شده و به کشف حقایقی هولناک درباره خانواده منجر میشود.
نقطه اوج آدمکش کور زمانی است که این دو خط روایی در هم میآمیزند و آیریس به تدریج پرده از اسرار تاریک خانواده برمیدارد. این اثر علاوه بر جایزه بوکر، موفق به دریافت جوایز معتبر دیگری چون جایزه همت و جایزه ایمپک دوبلین ۲۰۰۲ شد و نامزد دریافت جایزه ادبیات داستانی زنان گردید.
خلاصه رمان آدمکش کور
ده روز پس از پایان جنگ جهانی دوم، لورا - خواهر آیریس - خودرویی را از روی پل در دست تعمیر به پایین پرتاب کرد. ماشین از میان شاخههای درختان گذشت، آتش گرفت و در نهر کمعمق درهای سقوط کرد. تنها بقایای سوخته جسد لورا باقی ماند. در مراسم خاکسپاری، کشیش مدرسه درباره مشکلات جوانان زمانه سخنرانی کرد؛ سخنانی تکراری که حتی شنوندگان را هم به ستوه آورد.
آیریس در خاطراتش به این پرسش بنیادین میپردازد: چرا انسانها اینگونه مشتاق ثبت وجود خود هستند؟ ما مانند موجوداتی که قلمرو خود را علامتگذاری میکنند، عکسها و مدارک خود را نمایش میدهیم، ناممان را بر درختان حک میکنیم و حتی روی دیوارهای دستشویی مینویسیم. این حرکات همگی از امید به جاودانگی و ترس از فراموشی سرچشمه میگیرند. نوشتن حقیقت تنها زمانی ممکن است که نویسنده تصور کند هرگز خوانده نخواهد شد. در غیر این صورت، به بهانهتراشی روی میآورد.
آیریس با طنزی تلخ به فرهنگ افشای بیپروای اطلاعات در تلویزیون اشاره میکند: «امروزه مردم از روی نگرانی، احساس گناه یا خودنمایی، اسرار خود و دیگران را فاش میکنند. من خود را از این قاعده مستثنی نمیدانم؛ حتی من هم از تماشای این گناهان کوچک و آشفتگیهای خانوادگی لذت میبرم.»
***
رمان آدمکش کور با نگاهی فلسفی به بازگشت آدمیان میپردازد: «خداحافظیها هرچند دردناک، از بازگشتها آسانترند. غیبت آدمی هالهای درخشان میسازد که حضور فیزیکی هرگز یارای برابری با آن را ندارد. زمان و فاصله لکهها را میزداید، اما بازگشت ناگهانی زیر نور خورشید، هر عیب و نقصی را آشکار میسازد.»
این اثر عمیقا به روحیه انسانی میپردازد: «برترین کارها را کسانی آفریدهاند که راه بازگشتی نداشتند؛ آنان که با فهم واقعی تهیدستی، آینده را فراموش کردند و تمام توجهشان معطوف به اکنون شد. وقتی از لبه پرتگاه به پایین پرتاب شوی، تنها دو انتخاب داری: سقوط یا پرواز. در آن لحظه به هر امیدی - هرچند ناممکن - چنگ میزنی و اگر بخواهیم از اصطلاحی فرسوده استفاده کنیم، معجزه را تجربه میکنی.»
باکس دانلود
دسترسی به دانلود با خرید تکی یا خرید اشتراک ویژه امکان پذیر است
خرید تکی و دانلود 0 تومان



دیدگاه کاربران