رمان افسونگر
عنوان | رمان افسونگر |
نویسنده | هما پور اصفهانی |
ژانر | عاشقانه، درام، اجتماعی |
تعداد صفحه | 503 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان افسونگر اثر هما پور اصفهانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
افسون با پدر و برادرش در خارج از ایران زندگی می کند، اما بخاطر اذیت و آزار آن ها افسون مجبور به گریز از آنجا میشود، او با مردی آشنا میشود، که او از سر خیر خواهی قیم او شده و افسون را نزد اقوام مادریش در ایران میفرستد و …
خلاصه رمان افسونگر
پرستار داشت کمک میکرد لباس هامو بپوشم… من بودمو همین به دست لباس کهنه داشتم با سختی می پوشیدم و کاملا مراقب بودم که پهلوم صدمه نبینه… در اتاق باز شد و دانیل اومد تو. این مرتیکه برای چی اینقدر دور و بر من میپلکید؟ چرا دست از سرم بر نمیداشت.. این خوش خدمتی هاش برای چی بود؟ به من لبخندی زدو به پرستار گفت: آمادهست؟ پرستار با احترامی باور نکردنی گفت: بله آقای مجستیک… دانیل لبخندی زد و گفت: ممنون… بعد اومد به طرف من… منو میخواست کجا ببره؟ نمیتونستم مخالفت
بکنم چون خودم جایی نداشتم که برم… با کمک اون از اتاق رفتیم بیرون و زمزمه کردم: منو کجا میبری؟ با لبخند گفت: یه جای خوب.. -باید بدونم کجاست! -بهتره کنجکاوی نکنی… تا توام مثل اون فردریک عوضی… -هیس همچین خبری جایی نیست… من میخوام تو رو ببرم یه جای امن… -مگه خطری منو تهدید میکنه؟ -نه اما میخوام روی آرامش رو ببینی… میخوام خوشبخت باشی… -برای چی؟ تو کی هستی اصلا به تو چه ربطی داره؟ -اجازه میدی از بیمارستان خارج بشیم؟ اینجوری فقط داری جلب توجه میکنی …
من یه آدم عادی نیستم… با این کارات برام بد میشه. -به من ربطی نداره، من دوست دارم بدونم منو کجا میبری؟ هر دو از بیمارستان خارج شدیم منو کشید سمت پارکینگ و گفت: اینقدر مهمه -بیشتر از اینقدر! -داریم میریم خونه من. سرجام توقف کردم با چشمای گشاد شده گفتم: چی؟! -همین که شنیدی… بعد بی توجه به من با قدرت منو کشید.. داد کشیدم: من باتو هیچ جا نمیام! -دختر تو برای چی اینقدر سرکشی میکنی هیچ چیز بدی در انتظارت نیست… خیالت راحت باشه. -برای چی من باید بیام خونه تو؟ من نمیام …
- انتشار : 26/09/1402
- به روز رسانی : 25/05/1404
خیلی خوب؟؟
من تا صفحه ۲۰۰ خوندم دیگه خسته شدم رفتم صفحه ۵۰۰ تا ۶۰۰ خوندم بعد رفتم صفحه۱۰۰۰ تا اخر خوندم با کمال احترام حوصله سر بر بود (نظر شخصی منه )
رمان اقسونگر فوقولاده هیجان انگیز و عالیه …….خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییی دوستش داشتم. مرسی از نویسنده این رمان … خیلی مشتاقم اثار بعدیشون رو هم بخونم
رمان و از سایت حذف کردن نمیدونید از کجا میتونم پیدا کنم رمان رو؟
واقعا رمان خیلی خوبی هست من دومین بارمه میخوام بخونم یکی از بهترین رمان های میشه که خوندم و همش بخاطر قلم زیبا و قوی خانم پور اصفهانی هست ♥️🌈
خوب بوذ