رمان آغوش آتش
عنوان | رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) |
نویسنده | مریم روح پرور (کمند) |
ژانر | عاشقانه، اجتماعی |
تعداد صفحه | 8259 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |
دانلود رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) اثر مریم روح پرور (کمند) با فرمت PDF، ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان – قابل اجرا در اندروید و آیفون
آهیر، با سن کمش، بزرگ محله است. در شب دامادیش، عروسش مرجان را میدزدند و در پارک روبهروی خانهاش، جلوی چشم آهیر میکشند. آهیر در محل میماند تا دلیل کشته شدن مرجان و قاتل او را پیدا کند. آهیر، که نامی کردی به معنای آتش است، در ظاهر آهنگری میکند، ولی کسی از شغل اصلیاش خبر ندارد. حالا پروا، خبرنگار سرتقی که به تازگی همسایهی آتش شده، از قضا دل آهیر را برده، ولی…
خلاصه رمان آغوش آتش
با رفتن آهیر، لبخندی بر لبان مرجان نقش بست. فکر نمیکرد با وجود آن اتفاقها، چنین عروسی باشکوهی برایش بگیرند؛ عروسیای که نزدیک به چهارصد نفر مهمان داشت، در بهترین تالار شهر، شبی رویایی و بهیادماندنی برای عشقشان. اگر آهیر و پافشاری و حمایتهایش نبود، هرگز در آن لباس و در آن شب نبود. سر چرخاند و دید آهیر سر به زیر به حرفهای پدربزرگش گوش سپرده است. سرش را کمی کج کرد و به قد و قامتش نگاه کرد. دوست مرجان سراغش رفت و تنهایش نگذاشت…
با تنها شدنش، با غم به آهیر نگاه کرد. صدای دختری با لهجهی غلیظی در گوشش نشست: “آآآ، چه عاشق نگاه میکنی دختر!” با دیدن آگرین لبخند زد و آگرین دست زیر چانهی مرجان برد و گفت: “آهیر حق داره، عشق تو نگاهت موج میزنه که یه پا ایستاد و گفت یا مرجان یا هیچکس!” مرجان با خجالت سر به زیر برد و آگرین سرش را تکان داد و گفت: “اسم تو رو باید گذاشت آوین، دختر زیبا!”
مرجان سر بالا نیاورد و صدای آهیر را شنید: “چرا؟” آگرین به برادرش نگاه کرد و چشمکی برایش زد و گفت: “چون چشماش پر از عشقه، چون خودش عشقه!” آهیر با لبخند به مرجان سر به زیر نگاه کرد. آگرین به یکباره دست پر زرق و برقش را بالا برد و بالای لبش قرار داد و چنان کِل کشید که گوش فلک کر شود و خودش همراه شد با زنهایی که پایکوبی میکردند. مرجان از گوشهی چشم به آهیر نگاه کرد و آهیر چشمانش را تنگ کرد و گفت…
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 25/12/1402
- به روز رسانی : 26/03/1404
کلمه عالی کمه براش ،فوق العاده جذاب بود.ممنون از نویسنده محترم
عالیه
واقعا عالی با اینکه خیلی طولانی بود ولی خسته کننده نبود
این رمان معرکسسسسسس
یا خود خدا 8 هزار صفحه؟ ؟چطور ممکنه؟
واقعا خسته نباشی
آفرین بر این نویسنده که باجچم زیاد فلمش نلرزید تا اخرش جذاب بود