رمان آنی شرلی در گرین گیبلز

عنوانرمان صوتی آنی شرلی در گرین گیبلز
نویسندهاِل.اِم. مونتگومِری
ژانررمان صوتی، داستان
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان آنی شرلی در گرین گیبلز اثر اِل.اِم. مونتگومِری به صورت فایل صوتی (mp3) قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

آن شرلی نام یک شخصیت داستانی است که نخستین بار در رمان آنی‌ شرلی در گرین گیبلز ۱۹۰۸ نوشته لوسی ماد مونتگمری معرفی شد. آنه در یتیم خانه بزرگ شده ولی در ۱۱ سالگی توسط خواهر و برادری سالخورده به نام ماریلا و متیو کاتبرت به سرپرستی قبول می‌شود و به عمارت گرین گیبلز در روستای اونلی می‌رود، اتفاقات زیادی پیش می‌آید و آنه بزرگ می‌شود، دوستان زیادی پیدا می‌کند، به دانشگاه و کالج می‌رود، ازدواج می‌کند و… او باهوش است، قوهٔ تخیل بی حد و مرزی دارد و با امید و پشتکار و مهربانی‌های ساده اش، سعی می‌کند زندگی جدیدی را آغاز کند. هرچند برای ورود به این دنیای تازه باید سختی‌های بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آنقدر زیبا و امیدبخش است که برای رسیدن به آن، با هر مشکلی کنار می‌آید و با هر شرایطی سازگار می‌شود. تخیل پُرشور و قوی و قلب مهربان آن شرلی، نظر مساعد همه‌ی کسانی را که به‌نوعی با او برخورد می‌کنند، جلب می‌کند …

خلاصه رمان آنی شرلی در گرین گیبلز

آنی به آرامی گفت: می‌دانید، تصمیم گرفته ام از این سواری لذت ببرم. تجربه به من نشان داده که اگر بخواهم، می‌توانم از همه چیز لذت ببرم. البته باید مصمم باشم و به خیلی چیزها اهمیت ندهم. در طول راه نمی‌خواهم فکر کنم که دارم به یتیم خانه بر می‌گردم فقط می‌خواهم به سواری فکر کنم آه! نگاه کنید، آن گل رز جنگلی غنچه داده به نظر شما قشنگ نیست ؟ او باید خیلی خوشحال باشد که یک گل رز است کاش رز ها هم می‌توانستند حرف بزنند. مطمئنم که در این صورت حرف‌های قشنگی برای گفتن داشتند. به نظر شما رنگ صورتی چشم نوازترین رنگ دنیا نیست؟ من عاشق این رنگم اما، اما هرگز نمی‌توانم لباس صورتی بپوشم.

مو قرمزها نمی‌توانند صورتی بپوشند، حتی تصورش هم سخت است. شما کسی را نمی‌شناسید که در کودکی موهایش قرمز بوده، ولی بعدها رنگ موهایش تغییر کرده باشد؟ ماریلا بی‌رحمانه پاسخ داد: نه هرگز چنین کسی را ندیده‌ام و فکر نمی‌کنم در مورد تو هم چنین اتفاقی بیوفتد. انی آهی کشید و گفت: خوب یک امید دیگر هم برباد رفت. در واقع زندگی من گورستان امیدهای بر باد رفته است. قبلا این جمله را توی یک کتاب خواندم و هر وقت احساس ناامیدی کنم، برای آرام کردن خودم، آن جمله را تکرار می‌کنم. ماریلا گفت: به نظر من این جمله اصلا آرامش بخش نیست. -چرا کلمات این جمله خیلی قشنگ و رویایی‌اند و من با گفتن آن‌ها خودم را در

نقش قهرمان یک داستان تصور می‌کنم. من عاشق چیزهای رویایی‌ام و گورستان امیدهای برباد رفته رویایی ترین چیزی است که می‌شود تصور کرد. این طور نیست؟ از اینکه می‌توانم چنین را تصور کنم خوشحالم. ما امروز از دریاچه‌ی آب‌های درخشان رد می‌شویم؟ -اگر منظورت از دریاچه‌ی آب‌های درخشان آبگیر بری است ما از آنجا رد نمی‌شوی، ما باید از جاده‌ی ساحلی برویم. آنی گفت: جاده‌ی ساحلی اسم قشنگی است. خودش هم به قشنگی اسمش است، به محض اینکه شما گفتید جاده‌ی ساحلی، من آن را مثل یک عکس در ذهنم دیدم‌. وایت سندز هم اسم قشنگی است اما نه به زیبایی اونلی. اونلی یک اسم دوست داشتنی است …

دانلود رمان صوتی آنی شرلی در گرین گیبلز
54.69 مگابایت
MP3
Picture of Mehdi Ansari
Mehdi Ansari
من، مهدی انصاری، مدیر و بنیان‌گذار رمان بوک (RomanBook.ir)، با عشقی ژرف به ادبیات فارسی و جهان، بستری برای گردآوری، ویرایش و عرضه رمان‌های فارسی و خارجی و همچنین پرورش نویسندگان فراهم کرده‌ام. هدف و رسالت من، حفظ اصالت و ترویج ادبیات داستانی فارسی و پیوند دادن قلم‌ها و اندیشه‌هاست. رمان بوک نه یک سایت، بلکه آرمانی برای شکوه دوباره ادبیات فارسی است.
دیدگاه کاربران درباره رمان آنی شرلی در گرین گیبلز
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها