رمان آنتی عشق

عنوانرمان آنتی عشق
نویسندهسروناز روحی (دختر خورشید) و سامان.م
ژانرعاشقانه، طنز، کل کلی، واقعی
تعداد صفحه852
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان آنتی عشق اثر سروناز روحی (دختر خورشید) و سامان.م به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

میشا که در زندگی همواره مستقل و رها بوده دوست دارد، آینده را خودش رقم بزند اما با ورود پسرخاله ای که بعد از ۱۲ به ایران آمده، تمام نقشه های نقش برآب می‌شود و به خواست خانواده‌ ها آن دو بهم مرتبط می‌شوند …

خلاصه رمان آنتی عشق

دستامو تو جیبم فرو کردم و سرمو به آسمون گرفتم و چند تا نفس عمیق کشیدم. نفسمو فوت کردم و باز نفس عمیق کشیدم دیگه باید بر می‌گشتم… امشب رکورد زده بودم و مسیر طولانی تری رو نسبت به هر شب اومده بودم. این قدم زدن های شبونه یه جورایی واسم حکم لالایی قبل از خواب رو داشت دوازده سال بود که اگه به شب نمی‌اومدم پیاده روی عمرا خوابم نمی‌گرفت. اوایل که تازه اومده بودم نمی‌دونستم باید واسه خوابیدن چه راهکاری پیش بگیرم به همه چی رو انداخته بودم، از دیازپام گرفته تا مطالعه‌ قبل از

خواب و آهنگ گوش کردن و خلاصه همه چی… راه حل قدم زدن شبونه چیزی بود که خیلی تصادفی کشف کردم، به شب که هیچ روشی واسه خوابیدن افاقه نمی‌کرد از خونه زدم بیرون و شروع کردم خیابونای خلوت پاریس و کز کردن. و اونجا بود که فهمیدم خیابون خلوت و سکوت و هوای خوب نیمه شب تاثیرش از هر دیازپامی بیشتره، چون دیگه زوری نمی‌خوابوندت، آرامشی که بهت میده باعث میشه راحت خوابت بگیره.. اما توی این دوازده سال فقط این روی شهر و ندیده بودم. نیمه شب وقتیه که آدم

چهره‌ی زشت و زیبای شهر و با هم می‌بینه. قسمت قشنگش شب و ستاره ها و نسیم و سکوت بود، چیزی که همیشه می‌ترسیدم اگه روزی به تهران برگردم نتونم داشته باشمش و روی زشتش دزدی ها و زور گیری ها و آدمای گیج و بی خانمان های کنار خیابون بود. بخت باهام یار بود که تو این سال‌ها مثل یه آدم نامرئی قدم زده بودم و توجهشونو به خودم جلب نکرده بودم دیگه باید برمی‌گشتم… دوازده سال!… دیگه دو رقمی شده بود… دلم لک زده واسه اینکه به بارم شده بدون متر کردن خیابون بخوابم. غربت غربته …

دیدگاه کاربران درباره رمان آنتی عشق
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Mah Leyli
Mah Leyli
1 سال قبل

رمان پایان خوبی نداشت به نظرم مهراب خیلی موضوع رو بزرگ وخیالی کرده بود و من به شخصه دوست داشتم میشا و مهراب ازدواج کنن ولی اگه میشا هامین رو دوست داشت دلیل این کارا چی بوده خیلی بچه گونه بود که بعد اینکه مهراب ولش کرده بره با هامین به نظرم پایانش خوب نبود و خیلی خیالی و مسخره شده بود

smalove
smalove
1 سال قبل

پیشنهاد نمیکنم. بسیار کودکانه و دور از واقعیت.

Thv
Thv
1 سال قبل

رمان قشنگی بود ، اما چرا انقدر کار میشا رو نویسنده بد جلوه داد بود ؟ بنظرم موضوع اونقدرا هم مهم نبود که روابطشون تو داستان بخواد بخاطر اون بهم بخوره.بنظرم از این آخرای داستان میشه رو یک دختر بیخیال خوشگذران خیانتکار و مهراب و هامین رو دوتا پسر خوب بی تقصیر جلوه داد بود.

mhv2
mhv2
پاسخ به  فاطمه
2 سال قبل

عمارت عشق بخون

فاطمه
فاطمه
پاسخ به  Bahar
2 سال قبل

میشه یه رمان بهم معرفی کنی

Soraya
Soraya
2 سال قبل

به نظرم جالب بود فقط زیادی قضیه مهراب یه جوری بود میشا باید مثل هامین که راحت جسیکا رو ولکرد اینم‌مهرابو ولی خوب بازم خوب بود

SAJI
SAJI
2 سال قبل

خیلی رمانش جالب نبود و مطمئنم که خیلیا مثه من دوست داشتن آخرش میشا با مهراب ازدواج کنه.
بعد اینکه خیلی کلمه های تکراری توش بکار رفته بود که خسته کننده بود

Bahar
Bahar
3 سال قبل

میدونید واقعا این رمان خوب نبود
یه جاهایی حس میکردی نویسنده تورو بچه فرض کرده
نگرانی های بیش از حد هامین برا میشا قبل اینکه اصلا درست بشناسدش برا چی بود واقعا؟
اصلا چرا باید اسم صیغه ی میشا رو گذاشت خیانت؟
حالا اصلا فرضا که خیانت بود یهو چرا باید با حرفای مهراب هامین دوباره به میشا برگرده؟
غش کردن های بیش از حد میشا هم واقعا رو مخ بود
بالاخره نویسنده زحمت کشیده ولی خوب من با خوندنش فقط وقتمو هدر دادم

نیما
نیما
3 سال قبل

خانم روحی آفرین لذت بردم

FBT
FBT
3 سال قبل

خوب بود

دختر شیطون
دختر شیطون
3 سال قبل

خوب بود