دانلود رایگان رمان آنتیک اثر عادله حسینی
دانلود رمان آنتیک اثر عادله حسینی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
برکه، خانواده اش را در تصادف از دست میدهد و قرار میشود با عموی خود زندگی کند، در همان حین بنیامین پسر پر رمز و راز برای بدست آوردن دل برکه تمام بدهی خانوادهی او را میدهد، یک روز برکه بعد از برگشت به منزل متوجه میشود که باغچه را کنده اند و استخوان های یک جسد هم آنجاست و …
خلاصه رمان آنتیک
نمای سیمانی خانه را با دلتنگی نگاه میکند. به بنیامین گفته بود این خانه حالا برای کسی دیگر است حتی نمای آن گفته بود به اندازهی کافی تمام شانزده سال از زندگیش نمای این خانه را دیده است. دروغ نگفته بود اما همهی واقعیت را هم نگفته بود. عقب عقب میرود آنقدر که دیوار خانهی معصومه خانم اجازهی پسروی بیشتر نمیدهد به همسایه ای که از طرف باران و برکه به لقب کلانتر محل ملقب شده و یکی از سوژه های همیشگی خنده هایشان بود. حس میکند حتی دلش برای همین همسایهی پرحاشیه هم تنگ شده است به
دیوار خانه شان تکیه میدهد و برای دیدن نمای کامل خانه سر بلند میکند. حالا شاخههای بلند درخت نارنج داخل حیاط در معرض دیدش هستند. هنوز شیشهی یکی از چراغ های سر در حیاط همان طور شکسته است. هنوز دستگیرهی در بزرگ و آهنی حیاط کج است. یک سال قبل بابا قصد عوض کردنش را داشت که آقاجون فوت کرد و بعداز آن آنقدر همه چیز روی دور تند افتاد که این دستگیره کج جز بی اهمیت ترین مسائل زندگیشان شد. چند ماه بعد از فوت آقاجون عمو عباس بی خبر کارش را کرده بود مستقیم به دیدنشان نیامده بود. یکی
از اقوام دور را واسطه کرده بود تا از فروختن خانه بگوید از نظر خودش ملاحظهی خانوادهی برادرش را کرده و خانه را به کسی فروخته بود که در ایران نبود و برای تخلیه خانه عجله ای نداشت. بابا حسین شکسته بود خرد شده بود و در بهت کار تنها برادرش تا مدت ها تبدیل به منزوی ترین عضو خانواده شده بود اما حتی با این وضعیت روحی هم دست روی دست نگذاشته و خیلی زود به دنبال پیدا کردن یک خانه برای اجاره افتاده بود از نظرش سکونت درخانه فروخته شده حق الناس بود… برعکس عمو عباس که حتی با خوردن سهم الارث …