رمان اسبهای لگام گسیخته
دانلود رمان اسبهای لگام گسیخته اثر یوکیو میشیما به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
در این رمان باز هم با شیگوکانی هوندا روبرو میشویم که این داستان حماسی را روایت میکند که به اعتقاد او تناسخ پی در پی دوست کودکیاش کییوآکی ماتسوگه است. شیگوکانی هوندا، شخصیتی که در برف بهاری، نقش برجستهای داشت، دوباره به عنوان قاضی و بعدا وکیل در اینجا ظاهر میشود... در سال ۱۹۳۲، شیگوکانی هوندا به قاضی اوزاکا رسید. هوندا با اطمینان از اینکه یک انقلابی راستگرای جوان، ایسائو، تناسخ دوستش کیوکی است، خود را متعهد میکند تا جوانان را از مرگ نابهنگام نجات دهد. ایسائو، توسط پدری که اخلاق سامورایی باستان را به او القا کرد، به تعصب وطن پرستی سوق داده شد، توطئه ای خشن علیه صنعتگران جدید ترتیب میدهد که به اعتقاد او قدرت قانونی امپراطور را غصب میکنند و تمامیت ملت را تهدید میکنند ...
خلاصه رمان اسبهای لگام گسیخته
واقعه پانزدهم ماه مه، البته تا چند روز تنها موضوع بحث و گفتگو در تالار تجمع قضات دادگستری بود اما با آغاز ژوئن هجوم پروندههای سرگردان چنان بود که قضات بیش از آن گرفتار شدند که بتوانند به گفتگوی بیشتری درباره آن مطلب بپردازند آنان از حقایقی که در گزارشهای روزنامهها درج نشده بود بخوبی آگاهی داشتند و هراطلاع اندکی را بین خود مبادله کرده بودند همه میدانستند که رئیس دادگاه استیناف یعنی قاضی سوگاوا (Sugawa) که از دوستاران پرشور ورزش شمشیر بازی (کِندو) بود، با متهمان سخت همدلی میکرد اما کسی این اندازه بی احتیاط نبود که به این نکته اشاره ای کند. وقایعی از این
دست که یکی پس از دیگری رخ میداد، همچون امواج خروشان و غلتان از دریای شب پیش میآمدند تا ساحل را در هم بکوبند. نخست قله کوچکی چون خط لرزان سفیدی سر از آب بیرون میآورد. سپس موج که پورشکنان پیش میآمد به طرزی غول آسا بزرگ میشد و به شنهای ساحل تن میکوفت و بار دیگر به اعماق فرو میرفت. هوندا در آن شب به یاد دریای کاماکورا (Kamakur) در نوزده سال پیش افتاد در آن موقع او و کییوآکی و دوشاهزاده سیامی در ساحل دراز کشیده و به موجهایی که رو هم میغلتیدند و پس میرفتند چشم دوخته بودند. اما در مورد موجهایی نظیر واقعه پانزدهم مه هوندا فکر میکرد که ساحل بیگناه است.
ساحل تنها مجبور است که با شکیبایی پایان ناپذیری امواج را به اعماق پس براند و مانع از آن شود که زمین را به تمامی در هم بپیچانند؛ آنها را ناگزیر سازد که هر بار به گرداب بلایی که از آن برآمدهاند بازگردند و به قلمرو آغازین پشیمانی و مرگ پس نشینند. هوندا درباره بلا و مصیبت چه میاندیشید نظرش درباره گناه چه بود؟ چنین اندیشههایی درواقع در حوزه مسئولیت وی نبود او وظیفه ای نداشت جز آنکه خود را بر طبق مجموعه قوانین مدوّنی هدایت کند اما هوندا هر جا که در وجود خویش عمقی می یافت به مفهوم مرموزی از گناه پناه میبرد. مفهومی همان قدر معطر که مایع تند و زننده ای که پوست خشکی کرده و ...



دیدگاه کاربران