رمان اشک‌هایم دریا شد

عنوانرمان اشک‌هایم دریا شد
نویسندهNojan
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه899
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان اشک‌هایم دریا شد اثر Nojan به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

اردشیر همسرش را در تصادف از دست داده و به عشق پسرهای دوقلویش زندگی می‌کند و وضعیت مالی خوبی دارد، از پسرها می‌خواهد که در شرکت با او همکاری کنند! دوست و حسابدار شرکتِ اردشیر از دنیا می‌رود و از دختر او چون سرپستی ندارد می‌خواهد که با آن‌ها زندگی کند، ولی پسرها راضی به این امر نیستند و …

خلاصه رمان اشک‌هایم دریا شد

ساعته کارش تو روزایه عادی تا ۴ بود، اما صبا بهش گفته بود که ممکنه رئیس کارشون زیاد باشه و از پرسنل بخواد که اضافه کار بایستند بدتر از همه ظوابطی بود که شهریار تو شرکت تایین کرده بود فرمه یکدست برایه خانوما… به ازایه هر دقیقه تاخیر ده دقیقه جریمه و درج در پرونده… شوخی، خنده حرفه خارج از محیطه کار ممنوع… روابطه خانوما با آقایون و بلعکس فقط در حیطه کار و بسیار قانون مند و خیلی چیزاییه دیگه که بیشترشو حتی یادشم نمی‌اومد. به نظرش اونجا بیشتر می‌تونست شبیه زندانه گوانتانامو بشه تا یه محیطه کاره سالمو دوست داشتنی… وقتی به شدته عمله شهریار فکر می‌کرد بدنش می‌لرزید… فعلا باید می‌رفت اما به خودش قول داد

وقتی که واقعا حس کرد نمی‌تونه ادامه بده خیلی راحت استعفا بده اونکه مجبور نبود تا آخره عمرش اونجا کار کنه. دو روز دیگه هم اومدو رفت دیگه مثله روزه اول شهریارو ندید، کار خاصی بهش محول نشده بود، یه سری پرونده و لوازم التحریر سفارش داده بود که براش آورده بودن، هر فایلی برای تهیه صورت‌های مالی بود تو اکسل درست کرده بود و برنامه حسابداریشم نصب کرده بود و کلیه سرفصلا رو زده بود. کلا همه کاراش آماده بود و فقط منتظر بود که کارایه شرکت رویه غلطک بی‌افته و بتونه خودی نشون بده… خدارو شکر تو اتاقش تنها بود و لازم نبود خیلی سختو معذب سره جاش بشینه، کاره زیادی هم که نداشت واسه خودش هر کاری دوست داشت می‌کرد. بعد از کار تا

یه جایی رو با صبا می‌اومدن و صبا براش توضیح می‌داد که چند تا پرسنله جدید واسه بخشه فروش و تبلیغات و چند تا هم برایه بازاریابی خارجی اومدن و بعد کم کم صحبتاشون به سمته دوقلوها کشیده می‌شد و اینکه چقدر با هم فرق دارنو رفتارشون متناقضه… طنین تا حالا شهیاد و فقط دوبار دیده بود، یه بار موقع فوته بابا، و یه بارم وقتی آقایه نیاکانه بزرگ واسه سر زدن بهشون اومده بود، البته شهیاد داخل نیومده بود و بعده همراهیه پدر رفته بود واسه همین طنین تا حالا رفتاره خاصی ازش ندیده بود ولی با شهریار بیشتر بر خورد داشتو ازش متنفر بود. یک هفته از شروع کار گذشته بود و طنین هنوز شهیاد و پدره شو ندیده بود البته بعده کار از صبا شنیده بود یکی دوباری اومدن …

دانلود رمان اشک‌هایم دریا شد
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان اشک‌هایم دریا شد
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها