رمان درمان مرگ با صاعقه
رمان درمان مرگ با صاعقه رمان درمان مرگ با صاعقه

رمان درمان مرگ با صاعقه

دانلود با لینک مستقیم 0 0
دانلود با لینک مستقیم
عنوان
رمان درمان مرگ با صاعقه
نویسنده
گیل اندرسن دارگتز
ژانر
تاریخی، ادبیات داستانی، ادبیات معاصر
ملیت
خارجی
ویراستار
رمان بوک
تعداد صفحه
305 صفحه
اگر نویسنده یا مالک 'رمان درمان مرگ با صاعقه' هستید و درخواست حذف این اثر را دارید درخواست حذف اثر

دانلود رمان درمان مرگ با صاعقه اثر گیل اندرسن دارگتز به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

پس از این که یک خرس گریزلی به خانواده‌ی دختری پانزده ساله به نام بث ویک حمله می‌کند، پدر بث روز به روز خشن تر شده و به خطری برای همسایه‌ها، خانواده‌ی خودش و به خصوص بث تبدیل می‌شود. در همین حال، چندین کودک در نزدیکی محل زندگی آن ها ناپدید شده اند و بث، هراس این را دارد که چیزی در حال تعقیب اوست. اما دوستی با دختری سرخپوست، او را با دنیایی اسطوره‌ای آشنا می‌کند که دید بث را بسیار وسیع‌تر از گذشته می‌سازد ...

خلاصه رمان درمان مرگ با صاعقه

نیمه شب پیش از مراسم خاکسپاری سارا کمپ، پدرم برادرم را از خواب بیدار کرد و هر دو با هم بیرون رفتند تا حصار زنده‌ی سوئدی را ببرند. بهار همان سال بین پدرم و مرد سوئدی به خاطر اوهامی که توی سر پدرم افتاده بود اختلاف درگرفت: او بر این باور بود که بخشی از زمین‌های سوئدی متعلق به اوست خیلی پیش از آنکه پدرم مزرعه را بخرد سوئدی به رسم مردم سرزمین خودش، با استفاده از درختان زنده دور قسمتی از زمین را - که پدرم اکنون به این نتیجه رسیده بود متعلق به خودش است- حصار کشیده بود. پدرم مزرعه را از والدین همسر مرد سوئدی خریده بود. یوهانسون شیفته‌ی تعریف کردن این حکایت بود که بلیتی برای سفر با کشتی

تایتانیک خریده بود و چون شب قبلش حسابی توی عروسی خواهرش سیاه مست کرده از کشتی جا مانده بود. او بعداً بلیت کشتی دیگری به مقصد ینگه دنیا خریده بود و پس از مدتی کار کردن در نقاط مختلف کشور عاقبت در ترتل ولی زمینی در مجاورت یک دهقان سوئدی دیگر به نام اولسن که در بدشانسی رودست نداشت خریده بود اولسن با یکی از زنان سرخپوست ترتلولی موسوم به ماری ازدواج کرده و از او صاحب هشت فرزند شده بود. دست برقضا تمام بچه‌هایش بلا استثنا از دنیا رفته بودند هرکس داستانی در این باره می‌گفت مثلاً خودم از لیلی پل دختر خل وضع خانم پل شنیده بودم که بچه‌های اولسن به نوعی بیماری روحی

مبتلا شده بودند که باعث می‌شد چیزهایی ببینند که در عالم واقعیت وجود نداشت و بعد آن بیماری بدن‌های شان را به تسخیر خود درآورده بود دنیس به من و دن گفته بود بچه‌های اولسن هر کدام توسط خرس یا گربه‌ی وحشی مورد حمله قرار گرفته و گاهی فقط جسدهای نیم خورده‌شان پیدا شده بود، اما من فکر می‌کردم این‌ها فقط قصه است و بچه‌هایش از بیماری مرده‌اند. تمام آن بچه‌ها حالا در زمین‌های ما دفن شده بودند، درست کنار اصطبل. زمانی که یوهانسون به ترتل ولی رسیده بود، تنها بچه‌ی زنده‌ی خانواده‌ی اولسن کارولین بود. دختر زیبای شانزده ساله‌ای که یوهانسون بیست و هفت ساله به عقد خود در آورده بود ‌‌...

دیدگاه کاربران

اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها