دانلود رایگان رمان دلبر خجالتی اثر فاطمه دیناشی
دانلود رمان دلبر خجالتی اثر فاطمه دیناشی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دختری به اسم نیکا، با دوستش سایه، رشته ریاضی تهران دولتی قبول میشوند! یک روز که در حال برگشت به خوابگاه هستند، پسری را میبینند که جلو تریلی میخواهد خودکشی کند! سایه که دختری ترسو و استرسی است و محل را ترک میکند، اما نیکا …
خلاصه رمان دلبر خجالتی
روی صندلی که کشیده بود نشستم. خودش هم نشست. لقمه ای گرفت خورد. -نظرت راجب خودکشی چیه؟ لقمهای دیگه گرفت و بهم تعارف کرد چشماشو با آرامش بست. -بخور!… هوم؟ نگفتی؟ لقمه رو از دستش گرفتم و شونه بالا انداختم. -مخالفم، واسه چی بخوای بمیری؟ که چی بشه؟ شاید آینده چیزای بهتری داره شاید الان داری امتحان میشی. فقط یکم صبوری میخواد. بیتوجه پرسید: خب چطور خودکشی کنم؟ سرمو کج کردم و خندیدم: من دارم میگم مخالفم اصلا ایده ای هم ندارم. -واسه همین نجاتم دادی؟ اما گفتی راه های دیگه ای هم هست. -من که امتحان نکردم، دوست هم ندارم
بمیرم. درسته جای باحالی نیست و زیاد خوش نمیگذره ولی خب… این زندگی مزخرف چی واسه موندن داره. شونه بالا انداختم: توکه پول داری نباید همچین حرفی رو بزنی. لقمشو جوید و نگاهم کرد: چرا؟ -مگه پول دارا چیزیشون نمیشه که بخوان از زندگی خسته شن؟ -نه چون هرچی بخوان سریع بدست میارن! خب حالا مشکل تو چیه؟ چرا زده شدی؟ من جای تو بودم تا میتونستم خوش گذرونی میکردم. بی ربط پرسید: یعنی دیگه درس نمیخوندی؟ با تعجب نگاهش کردم: اما آخه چه ربطی داره؟ یعنی پول دارا درس نمیخونن؟ خب اینطوری شخصیت ندارن تو درس خوندی؟ سر تکون داد: اره کامل.
البته چیزهای چرت و پرت، مثل نرم افزار، انیمیشن سازی فتوشاپ، کلا کارهای کامپیوتری. چشمام رو گرد کردم: به این کارها میگی چرتو پرت؟ میتونی تو عکاسی کار کنی میتونی کامپیوتر یاد بدی و میتونی انیمیشن بسازی. -میشه لطف کنی به من کامپیوتر یاد بدی؟ بلدم ولی دوست دارم چیزای بیشتری یاد بگیرم لبخند تلخی زد: اره. اگه زنده بمونم چشم. به میز چشم دوختم و ناراحت از اینکه نمیتونم پشیمونش کنم از فکر خودکشی. جرقه ای تو ذهنم زده شد. وقتی از زندگی براش بگی و تاثیر نزاره، شاید اگه از مرگ بترسونیش کمی تغییر کنه با بیرحمی هرچه تمام تر سعی کردم حرف بزنم …