دانلود رایگان رمان دو همراز اثر مریم پیروند
دانلود رمان دو همراز اثر مریم پیروند به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
اطلس عاشق شاهرخ، همسایه جدید خود شده و با همدستی خواهرش (نارین) بهانه هایی برای ملاقات با شاهرخ پیدا میکند! شاهرخ که در واقع پلیس است که ماموریت دارد خانهی اطلس را زیر نظر داشته باشد، دل به دل او میدهد! اما حضور ناگهانی زن شاهرخ (دنیا) اطلس را از خواب عاشقی بیرون میاورد، اما قضیه به اینجا ختم نمیشود …
خلاصه رمان دو همراز
سریع از خونه اش بیرون رفتم. انگار توی خونه اش نفسی برای دم و بازدم نداشتم به دیوار تکیه زدم و نفس کشیدم. سرم رو به سمت در خونه اش پیچیدم. من دختری نیستم که مردی مثل اون رو به خودم جذب کنم. شاهرخ به من جذب نمیشه نمیشه که زور و زورکی مهر کسی توی دل کسی بیفته من فقط از این آدم خوشم میاد و بهتره باهاش کنار بیام که جز خوش اومدن چیز دیگه ای در کار نیست. -نارین بزنش زود باش واااااای کجا رفت؟ -نمیدونم آبجی. -دست و پا چلفتی سه ساعت اون دمپایی رو گرفتی قدو بالاشو وجب میزنی خب، بزن روش بکشش دیگه، ای خدا حالا من چطوری
امشب اینجا بخوابم؟ یهو دیدم یه چیزی به پرواز در اومد. انگار که به موشک جنگی باشه و داره میاد بطرفمون که منو نارین همزمان جیغ زدیم. اون دمپایی رو انداخت، منم جارو رو. رفتیم طرف مبل ها تا سنگر بگیریم. سوسک بیشعورم خیلی راحت رفت نشست روی دیوار و به ریش ما ترسوها خندید. حتما داشت با خودش میگفت من با این نیم وجبی بودنم میتونم یه همچین عظمتی پیش زنها داشته باشم فکر نکنم دایناسورها به اندازهی من جنم داشتن. چشمم به سوسک بود و زهله ترکیده نفس نفس میزدم. همیشه این کارها رو بابا یا ارس راه مینداختن حالا اگه خونه بودن سر و
کلهی سوسکه هم پیدا نمیشد ولی حالا که نیستن انگار با هماهنگی اومده تا مارو بترسونه. -حالا چیکار کنیم آبجی اون بالا چطوری بزنیمش؟ بخوایم بزنیمش هم من جراتشو ندارم. اگه میتونی خودت برو یه جوری نفلهش کن. نگاهم کرد و دست به چلیپا شد و گفت: تو این چندسال تو یه روز دیدی من جک و جونور یا سوسک بکشم؟ -نه ندیدم تو هم منو ندیدی پس حالا که نمیدونم چه خاکی تو سرم بریزم اینقدر با من بحث نکن. با تعجب نگاهم کرد واقعا از این مشکل و دردسری که بابا و ارس برامون بوجود آورده بودن عصبی بودم و داشتم علنا عصبانیتم رو سر نارین خالی میکردم …
رمان قشنگی بود چندتا رمان دیگه از این نویسنده خوندم واقعا رمان های قشنگی مینویسه موفق باشی ولی اسم رمان رو اطلس یا دختر ابریشمی هم خوب
خسته نباشی ب نویسنده خیلی خیلی زیبا و قشکگ واقعا خسته نباشید میگم عالی بود ۲۰