رمان انتخاب سوم

عنوانرمان انتخاب سوم (جلد دوم مجموعه برج تاریک)
نویسندهاستیون کینگ
ژانرماجراجویی، فانتزی، علمی تخیلی، ترسناک، ادبیات داستانی
تعداد صفحه453
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان انتخاب سوم (جلد دوم مجموعه برج تاریک) اثر استیون کینگ به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

رولند در مأموریت خود برای رسیدن به برج تاریک در جهانی که بازتابی کابوس وار از دنیای خودمان است، با دری اسرارآمیز رو به رو می‌شود و با گذر از آن، پا به آمریکای معاصر می‌گذارد. او در آن جا با جوانی جسور و سرکش به نام ادی دین و زنی زیبا، باهوش و شجاع به نام ادتا هولمز متحد می‌شود و تلاش می‌کند تا با کمک آن ها در جنگ با نیروهای شرور زیرزمینی و دشمنانی ماورایی و عجیب و غریب، به پیروزی برسد …

خلاصه رمان انتخاب سوم

ادی با صدای کمک خلبان بیدار شد که می‌گفت آنان باید در فرودگاه بین المللی کندی فرود بیایند فرودگاهی که آشکارا پهناور می‌نمود؛ سرعت باد غربی ده مایل در ساعت و دما هفتاد درجه است. بعد شرکت هواپیمایی دلتا از مسافران تشکر کرد. نگاهی به اطراف کرد و دید مسافران کارت‌های گمرک و گذرنامه‌شان را بررسی می‌کنند ادی پیچشی شدید را در درونش احساس کرد. باورش نمیشد آنقدر خوابیده باشد. برخاست و به دستشویی رفت. بسته‌های کوکائین را زیر بغل و بازوهایش احساس کرد. گویی آرام و محکم جا خوش کرده بودند. وقتی در اتاق هتل بود، مردی آمریکایی

به نام ویلیام ویلسون آن‌ها را در بازو و زیر بغلش جا داده بود. بعد از جراحی، مردی به نام پو پیراهنی برای او آورده بود پیراهن کشمیری معمولی و کمی رنگ‌و رو رفته که برای پنهان کردن برآمدگی‌های بازویش مناسب بود. ویلسون به او گفته بود: قبل از اینکه از هواپیما پیاده بشی بسته ها رو بررسی کن اما قبلش مطمئن شو اوضاع روبه راهه. ادی نمی‌دانست اوضاع خوب پیش می‌رود یا نه اما پیش از آنکه چراغ هشدار کمربند ایمنی اش روشن شود برای رفتن به دستشویی دلیل دیگری داشت. با آنکه شب قبل بارها وسوسه شده بود مواد مصرف کند هنوز کمی از پودری را

که مرد زردپوست آن را ماده‌ی مخدر مرغوب چینی می‌ نامید، نگه داشته بود. نقل و انتقال گمرکی در پاهاما به سفت و سختی جزیره‌ی هاییتی یا کلمبیا نبود، با این حال ماموران گمرک بارها را بررسی می‌کردند. آنان افراد ورزیده و با تجربه ای بودند نباید توجه شان را جلب می‌کرد اگر خونسردی‌اش را از دست می‌داد، ممکن بود ادامه‌‌ی سفرش به تأخیر بیفتد با بینی‌اش پودر را بالا کشید و کاغذ آن را در چاه دستشویی انداخت و سیفون را کشید بعد دستانش را شست. در را بازگشت به صندلی‌اش، مهماندار هواپیما را دید که برایش نوشیدنی آورده بود. زن به او لبخند زد …

دیدگاه کاربران درباره رمان انتخاب سوم
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها