رمان ارثیه شوم

عنوانرمان ارثیه شوم 
نویسندهآلیسون ویر
ژانرتاریخی، عاشقانه، فانتزی، خارجی
تعداد صفحه717
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک
رمان ارثیه شوم

دانلود رمان ارثیه شوم اثر آلیسون ویر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کتاب ارثیه شوم ، رمانی‌ست بلند از آلیسون ویر،نویسنده انگلیسی‌ .
دو روایت از دو راوی، یکی اول شخص و دیگری سوم شخص با فاصله زمانی بیش از ۱۰۰ سال . این ترکیب دوگانه هرچند به علت تعدد اسامی شخصیت‌های مختلف گاهی گیج کننده می‌شود ولی در عین حال چالش برانگیز و زیباست .
کتاب ارثیه شوم داستان شورانگیز دو زن قهرمان را بازگو می‌کند . گرچه در دو زمان مختلف زندگی می‌کنند ، اما توسط مشهورترین معمای قتل تاریخ با یکدیگر پیوند خورده‌اند . لیدی کاترین گری هم‌اکنون بیشتر از سهم خود طعم شوربختی را چشیده است . هشت سال قبل خواهر بزرگترش ، لیدی جین گری ، به خاطر پذیرش غیر قانونی و تختی که به او تعلق نداشت، گردن زده شد .
اکنون به خاطر عشقی ممنوعه ، خشم دختر عمه باصلابت خود ، ملکه الیزابت اول را برانگیخته است . سرگذشت کاترین با داستان خویشاوند دورا و کیت پلانتاژست ، دختر حرامزاده‌ی ریچارد سوم ، درهم تنیده است . کیت پدرش را می‌پرستد اما اوضاع دربار خوب نیست و خیلی زود شایعاتی به گوشش می‌رسد که تمام چیزهایی را که عزیز می‌داشت به خطر می‌اندازد .
مثل کاترین او نیز عاشق مردی می‌شود که برایش ممنوع شده است . سپس درباره‌ی سرنوشت پسر عموهایش و شاهزادگان زندانی در برج ، جستجویی را آغاز می‌کند که معلوم می‌شود کاری بس خطرناک است . اما زمان با کیت یار نیست …

خلاصه رمان ارثیه شوم

«جان توی نمازخانه منتظرش بود. کیت می‌توانست از ورای نور ضعیفی که از تک چراغی بر روی محراب نور می‌افکند و حضور ابدی خداوند را نشان می‌داد، او را در میان سایه‌ها ببیند. جان جلو آمد و دستانش را گرفت، بدون این که حرفی بزند به چشمانش نگاه کرد، سپس بازوانش به دور او حلقه شد.

انگشتانش را توی موهای او فرو برد و کنار گوشش گفت: «تو مطمئنی؟»

کیت زمزمه کرد: «هیچوقت بیشتر از حالا مطمئن نبودم. ولی ما که نمی‌تونیم اینجا با هم باشیم؟»

«نه، من جایی برای خودمون پیدا کردم.» به او لبخند زد: کیت عاشق لبخند او بود. لبخندی صادقانه و کودکانه که همیشه دل او را نرم می‌کرد.

جان دست او را بوسید و گفت: «قبل از این که بریم اونجا، عشق من، کاری هست که باید انجام بدم، یک کار مهم.»

کیت را به طرف محراب، با صلیب طلایی و مجسمهٔ مریم با کره و کودکش برد، در حالی که هنوز دستش را توی دست خود نگه داشته بود و به چشمانش نگاه می‌کرد کنار او ایستاد.

«گوش کن، کیت. من با تو پیمان می‌بندم. من، جان، در مقابل خداوند، تو، کاترین، را به همسری بر می‌گزینم، و سوگند می‌خورم همیشه دوستت بدارم، تا لحظهٔ مرگ، و بعد از آن.» کیت حیرت‌زده به او نگاه کرد و چشمانش پر از اشک شد، زیرا ابهت آن لحظه او را در خود غرق کرده بود.

جان گفت: «حالا نوبت توست، عزیزم…»

کیت سوگند خورد: «من، کاترین، در مقابل خداوند، ترا به شوهری بر می‌گزینم، و عهد می‌کنم ترا دوست بدارم، تا لحظهٔ مرگ و بعد از آن.» کلمات محکم و واضح از دهانش بیرون می‌آمدند، با اعتقاد بر این که، هرچه پیش آید، این پیمانِ واقعی ازدواج اوست، حتی بدون شاهد تا آن را اعتبار ببخشد.

سپس آن‌ها، هنوز دست در دست، از نمازخانه بیرون خزیدند، از میان قصرِ به خواب رفته گذشتند و طول راهرویی تاریک و سنگی را پیمودند که فقط با یک مشعل رو به خاموشی بر روی دیوارکوب روشن می‌شد. در انتهای راهرو جان قفل دری را باز کرد و کیت را به درون اتاقی با اثاثیهٔ اندک برد که یک تختخواب سایبان‌دار با پرده‌های سبز رنگ داشت. و بر روی آن تختخواب بود که آن‌ها شب را با یکدیگر سپری کردند؛ و انگار خداوند فرشتگانش را فرستاده بود تا بر رویشان لبخند بزنند و پیوندشان را متبرک کنند.»

دانلود رمان ارثیه شوم
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان ارثیه شوم
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها