رمان گنج کارینا

دانلود رمان گنج کارینا اثر زهرا صحرایی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داستان راجب چند، دختر اشراف زاده است که در یک سفر دریایی توسط دزدای دریایی دزدیده می‌شوند. بعد از ده روز موفق به فرار شده ولی بعد از فرار تصمیم می‌گیرند بجای اینکه برگردند به خانه چند ماه به عنوان دزد دریایی در دریا زندگی کنند و …

خلاصه رمان گنج کارینا

در رو آروم باز کرد و با دیدن کاپیتان درشت هیکل دزدان دریایی که پشت بهش خوابیده بود. نفس عمیقی کشید و زیر لب گفت: غلطی کردم… اگه بیدار شه منو نصف می‌کنه میده کوسه ها بخورن؟ با تکونی که کاپیتان میلر خورد به خودش اومد. باید عجله می‌کرد. بالافاصله به سمت رفت: دستش رو دراز کرد و نزدیک بینیش نگه داشت تا اون رو بیهوش کنه. کاپیتان با حسن چیزی که نزدیک صورتش میشد بیدار و هشیار شد. قبل از هر عکس العملی سعی کرد نفس نکشه. آنجلا دستش رو نزدیکتر برد و تقریبا روی صورت کاپیتان گذاشت. میلر با حس نرمی و ظرافت اون دست متعجب شد!

اون دست قطعاً برای یه مرد نبود. اونا هم هیچ زنی تو کشتی نداشتن و با توجه به اینکه جزیره خالی از سکنه، این دست باید دست یکی از هفت دختر اشراف زاده ای باشه که به اسارت گرفته بودن. با عصبانیت چشم باز کرد و دست آنجلا رو پس زد… آنجلا ترسیده جیغ خفیفی کشید و دو قدم عقب رفت. کاپیتان میلر از روی تخت بلند شد و پوزخند تمسخر آمیزی زد: فکر کردین فرار کردن از دست من راحته جوجه های اشرافی؟ آنجلا ترسیده سکوت کرد و باعث شد میلر اینبار فریاد بزنه: من پنجمین کشتی مجهز و قوی دریا رو دارم… اونوقت میخواین از دست من فرار کنین؟ با چشمایی

که ترس توشون موج میزد به بدن کاپیتان که ۲ برابر بدن خودش بود نگاه کرد و به خودش لعنت فرستاد که کلاس های دفاع شخصیش رو می‌پیچوند و یکی در میون می‌رفت. کاپیتان قدم بلندی برداشت و یقه لباس آنجلا رو دستش گرفت و فشرد: دوستات کدوم گورین؟ بهشون بگو تسلیم شن… آنجلا بی‌توجه به حرف های کاپیتان سعی کرد لگدی به شکمش بزنه … اما میلر زود عکس العمل نشون داد و خودش رو عقب کشید و سیلی محک انجلا بر اثر ضربه به سمت چپ چرخید. جای انگشتای کاپیتان روی پوستش سرخ شد.. میلر: دختره‌ی احمق! اگه دوست داري سالم از اين در بري بيرون …