رمان گتسبی بزرگ
رمان گتسبی بزرگ رمان گتسبی بزرگ

رمان گتسبی بزرگ

دانلود با لینک مستقیم 1 0
دانلود با لینک مستقیم
عنوان
رمان گتسبی بزرگ
نویسنده
اسکات فیتز جرالد
ژانر
تاریخی، عاشقانه، درام، کلاسیک، ادبیات داستانی
ملیت
خارجی
ویراستار
رمان بوک
تعداد صفحه
290 صفحه
اگر نویسنده یا مالک 'رمان گتسبی بزرگ' هستید و درخواست حذف این اثر را دارید درخواست حذف اثر

دانلود رمان گتسبی بزرگ اثر اسکات فیتز جرالد به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

کتاب گتسبی بزرگ (The Great Gatsby)، یک رمان فاخر از ادبیات کلاسیک امریکایی است که ظاهرأ داستانی در مورد عشق بی‌ثمر یک مرد به زن است. با این حال، زمینه‌ی اصلی رمان دامنه‌ای بزرگتر و کمتر رمانتیک دارد. این کتاب به سراغ نقدگونه‌های مختلفی از مضامین عدالت، قدرت، صلح، خیانت، رویای آمریکایی و از همه بیشتر تفاوت طبقات اجتماعی پرداخته است ...

خلاصه رمان گتسبی بزرگ

پس از خواندن آنچه تا به حال نوشته ام می‌بینم چنین وانمود کرده ام که وقایع سه شب که هر کدام چند هفته بینشان فاصله بود یگانه مشغولیات من بوده‌اند. برعکس این‌ها فقط پیشامدهای اتفاقی در یک تابستان پرمشغله بودند که تا مدت‌ها بعد مرا بی اندازه کمتر از امور شخصی خود مشغول می‌داشتند. بیشتر وقت کار میکردم صبح زود که در مغاک‌های سپید نیویورک پایین به سوی ساختمان پروبیتی تراست می‌شتافتم، خورشید سایه ام را به طرف باختر می‌افکند کارمندان دیگر و سهام فروشان جوان را به نام کوچکشان می‌خواندم و با ایشان در رستوران‌های شلوغ تاریک ناهار سوسیس، پوره سیب زمینی و قهوه می خوردم،

و حتی رفاقت کوتاهی با دختری پیدا کردم که خانه اش در جرزی سیتی بود و در دایره حسابداری کار می‌کرد، اما برادرش کم کم شروع کرد نگاه های خصمانه به طرف من انداختن از این رو هنگامی که دخترک در ماه ژوئیه به مرخصی رفت، ماجرا را آرام به یاد سپردم. شام را معمولاً در باشگاه بیل می‌خوردم و نمی‌دانم به چه علت این دلگیر ترین قسمت روز من بود و بعد به کتابخانه طبقه بالا می‌ رفتم و یک ساعت از روی وظیفه شناسی مباحث سرمایه گذاری و وثیقه‌ها را مطالعه می‌کردم در باشگاه معمولاً چند نفری شلوغ مزاحم بودند ولی هیچگاه پا به درون کتابخانه نمی‌گذاشتند و آنجا از این لحاظ برای کار کردن جای مناسبی بود.

پس از آن اگر شب ملایم بود درازه خیابان مدین را قدم زنان پایین می‌آمدم از کنار هتل قدیمی مهری هیل می گذشتم و از طریق خیابان سی و سوم به ایستگاه راه آهن پنسیلوانیا می‌رفتم. کم کم از نیویورک خوشم می‌آمد از حالت تندگذر و پُرماجرای آن در شب، و از تماشای رفت و آمد دایمی مردها و زن‌ها و اتومبیل‌ها که چشم بی قرار را خرسند می‌کرد خوشم می‌آمد در خیابان پنجم راه بروم و از میان جمعیت، زن‌های به ظاهر عشقی را انتخاب کنم و خیال کنم پس از چند دقیقه وارد زندگی آن‌ها میشوم و نه کسی هرگز خبردار می‌شود و نه اعتراض می‌کند. گاهی در ذهن خود آن‌ها را تا مدخل آپارتمانشان سر نبش خیابان‌ های ...

باکس دانلود

دسترسی به دانلود فقط برای اعضاء امکان پذیر است

ورود یا ثبت نام در سایت

دیدگاه کاربران

اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
صادق هدایت