رمان هایکا
عنوان | رمان هایکا |
نویسنده | الناز بوذرجمهری |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 3079 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان هایکا اثر الناز بوذرجمهری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
ماهور با وجود اینکه میدانست جاوید بیماری لاعلاج دارد تن به وصلت با اورا داد و حالا درست شب عقدش جاوید چشم به این دنیا بست! اکنون به رسم قدیمی خاندان حاجی باید زن یکی از پسران او شود. هایکا که خود نامزد دارد، یا سبحانی که خود دل در گرو عشق ماهور دارد …
خلاصه رمان هایکا
ماهور نفس نفس زنان روی زمین نشست. بالاخره چیدمان منزلش تمام شده بود. به زور توانسته بود هایکا را راضی کند تا از عمارت پدرش دل بکند و خانه ای جدا داشته باشد. اما به هر حال کار خودش را کرده بود. برای اسباب کشی هایکا کارگر گرفته بود اما تمامیه اساس را ماهور به تنهایی در خانه چیده بود. نگاهی به ساعت دیواری انداخت که عقربه هشت شب را رد کرده بود. برای شام گذاشتن دیر بود تلفنش را برداشت و پیامکی برای هایکا نوشت و ارسال کرد: میشه شام حاضری بگیری؟ تا الان خونه رو میچیدم وقت نکردم شام درست کنم. چند ثانیه بعد صدای پیامک موبایلش در آمد. -به
رو جفت چشمهام ماهورخانم. لبخندی روی لبهایش نشست و از جایش بلند شد. به طرف چای ساز رفت و روشنش کرد. سپس به اتاقش برگشت و با آب ولرم دوش فوری ای گرفت. از حمام بیرون آمد و لباس های تمیز بر تن زد. مشغول شانه زدن موهایش بود که صدای چرخش کلید در قفل در را شنید. -ماهور بدو الان از دهن میوفته. از جایش بلند شد و روسری اش را سرش کرد. از اتاق بیرون آمد و غذا را از دست هایکا گرفت. -سلام خسته نباشی. هایکا تازه فرصت کرد خانه را نگاه کند. لبخند تحسین برانگیزی به روی ماهور زرنگش زد. -در اصل شما خسته نباشی تنهایی چه جوری همه رو چیدی؟
ماهور به سمت آشپزخانه رفت و وسایل را آماده کرد. هایکا همه را روی میز گذاشت و نگاهش را به هایکا دوخت. -لباس عوض کن دست و صورتت رو آب بزن، بعد بیا موقع غذا خوردن بهت میگم چه جوری. -هایکا با خنده سر تکان داد و به سمت سرویس رفت. بعداز آب زدن دست و صورتش لباس هایش را عوض کرد و نزد ماهور بازگشت. صندلیاش را عقب کشید و نشست. ماهور اول برای هایکا و بعد برای خودش غذا کشید و روی صندلی نشست. هر دو مشغول خوردن شام بودند و حرف نمیزدند. بعد از اتمام غذا ماهور ظرفها را درون سینک گذاشت تا فردا تمیزشان کند. از فرط خستگی …
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 06/11/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403