کتاب کشتن مرغ مینا
دانلود رمان کشتن مرغ مینا اثر هایپر لی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان از زبان دختری به نام اسکات فینچ روایت میشود. او دختر وکیلی سفیدپوست به نام آتیکوس فینچ است که در جامعهای نژادپرست و خودپسند زندگی میکند. او کار وکالت جوان سیاهپوستی را قبول کرده است که به اتهام ناروای تجاوز به یک دختر سفیدپوست در زندان است. نویسنده، وکیل را به عنوان قهرمان اخلاقی نشان داده است. او همچنین در تلاش بوده تا ماسئل مختلفی مانند بی عدالتی نژادی و کشتار بی گناهان، مسائل مربوط به طبقات اجتماع، شجاعت، محبت، نقشهای جنسیتی را نشان بدهد ...
خلاصه رمان کشتن مرغ مینا
همچنان که حدس میزدم شکوه هایم در جیم مؤثر افتاد و اجرای نمایشنامه بو ردلی برای مدتی به منظور آرام کردنم متوقف شد. جیم هنوز عقیده داشت که آتیکوس این بازی را برای ما غدغن نکرده است و بنابراین میتوانیم آن را ادامه بدهیم در صورتی که آتیکوس این بازی را منع میکرد جیم چاره ای اندیشیده بود. خیلی ساده فقط نام اشخاص را عوض میکرد و آن وقت هیچ کس نمیتوانست مدعی شود که ما نمایشنامه به خصوصی را بازی میکنیم دیل با این نقشه کاملا موافق بود. وجود او که سایه وار همه جا به دنبال جیم میرفت برایم معمایی شده بود. اوایل تابستان از من تقاضای ازدواج کرد، ولی به زودی این
مطلب فراموش شد. ابتدا با من رفتاری داشت که انگار مایملک او هستم میگفت تنها دختری خواهم بود که او همیشه دوست خواهد داشت و بعد فراموشم کرد دوباره او را کتک زدم اما بدون نتیجه این کار موجب شد که به جیم نزدیک تر شود. آنها غالباً در کلبه روی درخت با هم به سر میبردند نقشه میکشیدند و توطئه میچیدند و تنها وقتی احتیاج به یک نفر سوم داشتند به یاد من میافتادند اما من هم از شرکت در طرح های آنها که به تدریج ماجرا جویانه میشد. احتراز داشتم و از ترس اینکه «دختر» خوانده شوم اغلب روزهای تابستان آن سال موقع غروب آفتاب را با خانم ماودی اتکینستون روی ایوان خانه او میگذراندم.
من و جیم بدون اینکه با خانم ماودی برخورد زیادی داشته باشیم همیشه اجازه داشتیم در حیاط خانه اش به شرط آنکه مواظب گلهای آزاله او باشیم، هرجا دلمان خواست بازی کنیم تا وقتی جیم و دیل مرا از جمع خودشان نرانده بودند، خانم ماودی برایم فقط همسایه ای بود بالنسبه مهربان تر از دیگران. قرار ضمنی ما با خانم ماودی این بود که روی چمن او بازی کنیم و به انگورهای باغچه بدون اینکه از چوب بست بالا برویم ناخنک بزنیم بازی کردن در باغ وسیع عقب ساختمان نیز مانعی نداشت شرایط او چنان بزرگ منشانه بود که ما از ترس اینکه مبادا موازنه ظریف این پیوند به هم بخورد، به ندرت با او حرف می زدیم ...



دیدگاه کاربران