رمان مرگ به سراغ اسقف اعظم میآید
عنوان | رمان مرگ به سراغ اسقف اعظم میآید |
نویسنده | ویلا کاتر |
ژانر | درام، کلاسیک، ادبیات داستانی |
تعداد صفحه | 336 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
معرفی و دانلود رمان مرگ به سراغ اسقف اعظم میآید اثر ویلا کاتر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
این رمان، داستان اسقفی به نام ژان لاتور و دوست قدیمیاش، ژوزف ویان را روایت میکند. این دو که تصمیم دارند کلیسای سانتافه در نیومکزیکو را پس از جنگ مکزیک دوباره احیا کنند و یک کلیسای جامع در دل بیابان بسازند، همانند پیشینیان تاریخی خود با مسائلی چون فساد، خطرهای ریز و درشت محیطی و تنهایی زندگی در سرزمینی عجیب و بی رحم رو به رو میشوند …
خلاصه رمان به سراغ اسقف اعظم میآید
عصر روز کریسمس اسقف پشت میزش نشسته بود و مشغول نامه نگاری بود. از زمانی که به سانتافه برگشته بود مکاتبات رسمیاش بیشتر شده بود، اما این نوشتههای تو در تویی که روی آن خم شده بود و با لبخندی متفکرانه به آنها نگاه میکرد خطاب به هیچ عالیجناب و اسقف یا مقام ارشدمذهبی نبود بلکه به نشانیای در آوورنی فرانسه ارسال میشد به یک خیابان پرپیچ و خم خاکستری رنگ که با سنگریزه سنگفرش شده بود و درختان بلوط بزرگ بر آن سایه افکنده بود و برگهای قهوهای رنگشان در همه فصل های سال روی پیچکهای دیوارها میافتاد. اسقف نه روز پیش از سفر طولانیش در مکزیک بازگشته بود.
در دورانگو اسقفاعظم پیرمکزیکی مدارکی راکه مسئولیت کلیسای محل ماموریتش را به عهدهی او میگذاشتند به او تحویل داده بود و پدر لاتور چندصد کیلومتر راه پیموده بود تا در اولین روزهای آفتابی زمستان به سانتافه برسد برخلاف انتظارش با برخوردی دوستانه روبه رو شده بود پدر ویان در میان محلیها بسیار محبوب بود. کشیش مکزیکی که مسئول کلیسای بزرگ محلی بود با رضایت خاطر خود را بازنشسته کرده بود و برای دیدار خانوادهاش به مکزیک رفته بود و انگار همه آثار و تأثیرات وجودیاش بر مردم را هم با خود برده بود. پدر ویان در خانهی کشیش سابق اقامت کرده بود و به لطف نجاران محلی و زنان
مکزیکی منطقه آن را تعمیر و مرتب کرده بود تاجران آمریکایی و فرماندهان پادگان نظامی فورت مارسی با دست و دلبازی پتو و ملحفه و مبلمان مورد نیازش را در اختیارش قرار داده بودند. خانهی کشیش یک کلبهی گلی قدیمی بود که به آن رسیدگی نشده بود اما میشد آن را به خانهای راحت تبدیل کرد پدر لاتور یکی از اتاقهای خانه را تبدیل به دفتر کارش کرده بود او در این بعد از ظهر روز کریسمس در آن اتاق نشسته بود اتاق به قدر کافی بزرگ و دلنشین بود دیوارهای قطور گلیاش به دستان ماهر زنان مکزیکی گلاندود شده بود و شکل نامنظم و خودمانیاش حکایت از دست ساز بودن آن داشت چیزی مستحکم و عمیق …
- انتشار : 12/06/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403