رمان مسافر مهتاب
عنوان | رمان مسافر مهتاب |
نویسنده | نسرین سیفی |
ژانر | عاشقانه، اجتماعی |
تعداد صفحه | 452 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان مسافر مهتاب اثر نسرین سیفی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
آقای محبیان، به خاطر عمل جراحی عازم خارج میشود. و دخترش نازنین را به دوستش در شهر تهران میسپارد، که دو پسرِ جوان و بسیار شیطون به نام های سعید و وحید دارد، سعید که مخالف تمام خانم ها هست، و وحید در عشق و عاشقی ید طولایی دارد. در این میان …
خلاصه رمان مسافر مهتاب
نازنین به زحمت بغضش را فرو خورد و گونه پدر را بوسید. آقای محبیان چنان به او خیره شده بود انگار دیگر بازگشتی از این سفر نیست. خانم مجد بازوی نازنین را چسبید و گفت: نگران نباشین نازنین مثل دختر خودمه خانم محبیان قطره اشکی را که روی گونه اش دویده بود با پشت دست پاک کرد و با صدایی لرزان گفت: جون شما و جون نازنین. نازنین برای مهار گریه چشم به کف سالن دوخته بود و آرام ایستاده بود. بلندگوی فرودگاه اعلام کرد مسافران انگلیس به طرف سالن پرواز بروند وحید زیر چشمی نگاهی به نازنین کرد و گفت:
عموجان! آقای محبیان نفس عمیقی کشید گفت: حلالم کنید. پشت نازنین لرزید. چشمانش را سوی دیگری چرخاند. صورت او را پشت هالهای اشک خیس و لرزان میدید به زحمت مانع فرو ریختن اشک هایش شده بود نمیخواست پدر مادرش را نگران خود کند. آقای محبیان برای آخرین بار او را در آغوش فشرد و زیر گوشش گفت: مثل همیشه؟ و نازنین جواب داد: مثل همیشه! آقای مجد گفت: کمال جان بهتره حرکت کنی انشاءا.. که به سلامت بر میگردی نازنین از آغوش پدر بیرون آمد. خانم محبیان گونهاش را بوسید و گفت: مواظب رفتارت باش.
نازنین برای پنهان کردن چشمان خیسش سر به زیر انداخت و گفت: چشم. آقای محبیان دستان آقای مجد را فشرد و گفت: به خاطر لطفت ممنونم. -من هیچ کاری نکردم به فکر سلامتی ات باش و نگران هیچ چیزی هم نباش. آقای محبیان لبخندی زد و به طرف وحید رفت. دستان او را در دست گرفت و گفت: نازنين من خیلی حساسه مثل خواهر خودتون باهاش رفتار كنين. -نگران چیزی نباشین عمو جان فقط زودتر خوب بشین. -از طرف من از سعید هم خداحافظی کن و ازش خواهش کن یه مدتی نازنین رو تحمل کنه. -این حرفو نزنین …
- انتشار : 15/09/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403