رمان نوازش خیالی
رمان نوازش خیالی رمان نوازش خیالی

رمان نوازش خیالی

دانلود با لینک مستقیم 0 0
دانلود با لینک مستقیم
عنوان
رمان نوازش خیالی
نویسنده
سارگل حسینی
ژانر
عاشقانه، انتقامی
ملیت
ایرانی
ویراستار
رمان بوک
تعداد صفحه
1479 صفحه
اگر نویسنده یا مالک 'رمان نوازش خیالی' هستید و درخواست حذف این اثر را دارید درخواست حذف اثر

دانلود رمان نوازش خیالی اثر سارگل حسینی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

ترمه عاشق پسری به نام کیان می‌شود ولی نمی‌داند نزدیک شدن های کیان به اون و حرف های عاشقانه او برای انتقامی است که می‌خواهد از پدر و خانواده‌ی ترمه بگیرد و ترمه بی گناه در این آتش گرفتار می‌شود ...

خلاصه رمان نوارش خیالی

در حالیکه با خنده، به حرف‌های سها گوش میدم، از مدرسه بیرون میرم. سها بدون وقفه تعریف می‌کنه و من به حرف های بی سر و تهش راجع به شیطنتایی که با اکیپشون می‌کنن می‌خندم. سقلمه ای به پهلوم می‌خوره، جیغمو خفه می‌کنم و برمی‌گردم به مستانه نگاه می‌کنم. می‌خوام بابت کارش بهش تشر بزنم که میگه: همسر جان آمدن! گیج و گنگ می‌پرسم: چی؟ به اون سمت خیابون اشاره می‌کنه، مسیر نگاهش رو دنبال می‌کنم و به سهیل می‌رسم. با اخم هایی درهم رفته و صورت گرفته تکیه زده به ماشین آخرین مدلشه و به من نگاه می‌کنه مستانه با لودگی میگه منتظر چی هستی دیگه

برو ببین چه می‌خواد. برای این که بیشتر از این توی گستره‌ی دید بچه ها نباشم ناچارا سری تکون میدم و به سمت سهیل میرم. حتی یک کلمه حرف هم نمی‌زنم و با سکوت سوار ماشینش میشم حقیقا به این ملاقات بی میل نبودم، دوست داشتم حرف بزنم و بهش بقبولونم من برای اون ساخته نشدم. التماسش کنم تا مانع وصلتی بشه که دلم حتی یک درصد هم بهش رضا نداره. سوار میشه و با سکوت کامل ماشین رو به حرکت در میاره؛ نه من می‌پرسم و نه اون جوابی میده. بعد از گذشت ده دقیقه، ماشین رو جلوی کافی شاپ شیکی نگه می‌داره و با صدای آرومی میگه: ممنون که مانع

حرف زدنمون نمی‌شی؛ -فکر کنم به این درک رسیده باشم که حرف زدن ما لزومه برای آینده، بهتره حرف‌های گفتنی رو هم بزنیم و هم بشنویم. سری تکون میده و میگه: از الان مطمئنم به توافق نمی‌رسیم. -چرا نرسیم اگه حرف منطقی رو حداقل بهش فکر کنیم خیلی راحت می‌تونیم همو درک کنیم. سهیل: حرف منطقی؟ اگه گفتی باشه! سعی می‌کنم تسلط لازم رو به خودم پیدا کنم و اول کاری حرفی نزنم که روی دنده ب لج بیوفته. از ماشین پیاده میشم سهیل هم پیاده میشه و به سمت کافی شاپ هدایتم می‌کنه، داخل میشیم و گوشه ترین قسمت رو انتخاب می‌کنیم، روی صندلی می شینیم ...

دیدگاه کاربران

اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها