رمان نفرت یا عشق

دانلود رمان نفرت یا عشق اثر مریم نامنی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون بهمراه وان شات نسخه کامل و لینک مستقیم رایگان

نیلی و عشقش قباد بعد از طی کردن ماجراهای زیادی اکنون در محضر نشسته تا درحضور گرم خانواده به عقد یکدیگر در بیایند، عاقد که از عروس بله میگیرید حالا نوبت به داماد است، در کمال ناباوری قباد مخالفت خودش را برای ازدواج اعلام میکند و پرده از نقشه ی شوم خود برمیدارد، نیلی وحشت زده و غمگین به سرابی که پیش رویش بوده خیره می شود …

خلاصه رمان نفرت یا عشق

به خونه که برگشتیم خونواده حامی خونه ما بودن. خریدارو جابه جا کردیم و از خونواده حامی پذیرایی کردیم نیکی و حامی رفتن تو باغ حرف بزنن.. قرار شد فردا ناهار حامیو نیکی منو ستاره.. خلاصه جوونا بریم بیرون دوتا شترمرغ عاشق حرفاشونو بزنن نه نه مرغ عشق. شک ندارم قبادم میاد قراره مثلا خودشو ثابت کنه… آخر شب بود.. همگی خسته بودن و رفتن بخوابن، منم که خوابم نمیومد… گیتار و برداشتم و رفتم کنار ساحل کنارم کفشامو در آوردم و نشستم ساحل خلوت بود فقط چندتا چراغ اطراف روشن بود …

به دریای آروم اما ترسناک نگاه کردم… گیتارو رو پام جا دادمو زدم.. آهنگ که تموم شد با صدای دست زدن کسی دست از خوندن کشیدم و برگشتم. گیتارو کنار گذاشتم خودش بود… این وقت شب اینجا چیکار می‌ کرد؟؟ گیتارو تو کیفش گذاشتمو کفشامو پوشیدم رو به روش ایستادم. _سلام شب بخیر. روبه‌روم ایستاد تیشرت طوسی و شلوار گرمکن مشکی خوش پوش… زمزمه کرد: عالی گیتار می‌زنی! لبخند بی جونی زدم: _ممنونم… بهم اشاره کرد: انگار پاقدم سنگینی داشتم دارید می‌رید؟ بی اختیار گفتم: نه نه فقط یکم هول شدم…

زل زد بهم و غمگین گفت: درست مثل گذشته! لبخند تلخی زدم: درست مثل گذشته! اروم صدام زد: نیلی. نگاش کردم. ادامه داد: سعی داری بگی عوض شدی ولی من هنوز همون نیلی رو می‌بینم. سرمو پایین انداختم: مهم بقیه‌ان که باورشون شده دیگه نیلوانا نیستم. به اسمون نگاه کرد: بقیه‌م می‌دونن! من: درسته! شاید من خودمو گول می‌زنم… -ولی.. خم شد کنار گوش سمت راستم: خوشگل تر شدی. عقب کشیدم قلبم محکم می‌تپید ترسیدم صداشو بشنوه. لب باز کرد: بجز تو همه می‌دونن واست این مرد می‌ میره …