رمان نقطه تسلیم
عنوان | رمان نقطه تسلیم |
نویسنده | شهره وکیلی |
ژانر | اجتماعی |
تعداد صفحه | 448 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان نقطه تسلیم اثر شهره وکیلی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
پرتو استاد دانشگاهی که بخاطر شک و بدلی و بدگمانی بیمار گونهی دخترش رابطه اش را با او و دامادش قطع میکند تا از گزند و تهمت های او درامان باشد و با پسرش علاء به خانه ای جدید در ویلایی که اطرافش را باغ ها و درختان زیادی احاطه کرده است نقل مکان میکند بنظر برادر وخواهرش آن خانه امنیت کافی ندارد ولی …
خلاصه رمان نقطه تسلیم
بهار فرا رسید. بهاری که برای پرتو با بهاران گذشته متفاوت بود. تا وقتی در خانه ای در مرکز شهر زندگی می کردند نتوانسته بود بهار را تا آن حد زیبا ببیند. اما در این خانه احساس دیگری داشت. بارها به بیژن و ایرج گفته بود این کوچه باغ دری از درهای بهشت است. با یک نگاه می شود تمام کوه را در چشم جا داد و با نگاهی دیگر تمام دامنه اش را و در نگاه بعدی باغ های تشنه و به حیات آمده و زندگی برانگیز را اگرچه هنوز صدای خانم جان و پدر بلند بود که: «نباید در این کوچه پرتو پلا خانه میخریدی چرا فکر عاقبتش
را نکردی؟ آنجا امن نیست.» اما او چنان راضی و سرشار بود که در برابرشان پرده ی غم از دست رفتن امین را کنار می زد و می گفت: «خانم جان این خانه و این کوچه به من عمر دوباره داده است. بیایید ببینید تک تک شاخه ها چگونه پوسته میترکانند و برگ ها و جوانه ها و شکوفه هایشان را عرضه میکنند. وقتی پنجره ها را باز میکنم، بوی جوانی و زندگی خانه را پر میکند و یادم میرود سه چهار سال دیگر عمر به نیم قرن می رسد. خانم جان نمیدانید طوطی ها و هزار دستان ها و چلچله ها چه غوغایی
به راه انداخته اند همین دیروز مسیر شمالی کوچه را گرفتم و رفتم بالا وای چه ها دیدم تا به حال فرصت این کار را پیدا نکرده بودم. سه تا چشمه به فاصله های کم آنجاست که با صدای زمزمه وارشان هوش از سرم بردند. انگار یک ارکستر صد نفره موزیک آرام و دلنشینی را اجرا میکرد. سر یکی از چشمه ها نشستم دست و صورتم را شستم و زنده شدم. چنارهایی که در مسیر آب چشمه ها هستند چنان عظیم و قطورند که میشود عمر دویست سیصد سال برایشان تخمین زد. شاید هم بیشتر. پرتو از بهار کوچه باغ می گفت …
- انتشار : 23/01/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403