رمان استاد مغرور من
عنوان | رمان استاد مغرور من |
نویسنده | ❤️ شادی صالحی |
ژانر | عاشقانه، کلکلی |
تعداد صفحه | 106 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان استاد مغرور من اثر شادی صالحی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
شادی که دانشجو است، وقتی با استاد جدیدش (ارسلان) که بسیار مغرور است آشنا میشود کلی، کل کل و بحث میکند، از قضا عمو و خانوادۀ شادی خارج کشور هستند، به ایران بر میگردند و پسر عمویی که خیلی وقت است ندیده را میبیند و …
خلاصه رمان استاد مغرور من
بی توجه به ارسلان سوار ماشین شدم و رفتم سمت خونه غزل اینا زنگ زدم بهش به بوق نخورده جواب داد انگار رو گوشی خوابیده بود. -دم درم. بدون جواب دادن قطع کرد بیشعور منتظر بودم تا بیاد ک بلاخره اومد یه مانتو طوسی و شال صورتی و شلوار طوسی و کفشای صورتی ملیح پوشیده بود. -عوضی سه ساعته منو عنتر خودت کردی کدوم گوری بودی پس!؟ خنده ای کردم و گفتم: بابا به مولا خوابم برد خره راستی یچیزی سوالی نگاهم کرد و سر تکون داد استاد راد بود؟ گنگ نگام کرد و گفت: خب؟ خنده ای
کردم ک چالم رفت تو گفتم: پسر عمومه. با چشمای گرد شده نگام میکرد: جدی میگی؟ ینی تو پسر عمو خودتو نمیشناسی؟ چرا بابا این از بچگی انگلیس بود زنعمومم سه سال پیش اومد یه مدت موند، دوباره رفت پیشش و دیگ چون درس نر خرشون تموم شده اومدن ایران فعلنم خونه ما تشریف دارن. خنده ای کرد و بالحن مسخره ای گفت: خره تا تو خونتونه تورش کن وگرنه از دست میره. چپ چپ نگاش کردم و یه پس گردنی بهش زدم و ماشینو روشن کردم تارسیدن به رستوران انقدر چرت و پرت گفتیم و
خندیدیم دل و رودم اومد تو حلقم يجام نزدیک بود تصادف کنیم روبه روی رستوران پارک کرپم و پیاده شدیم سوئیچو دادم به نگهبان و خانومانه تشکری کردم و همراه غزل رفتیم داخل رستوران شیکی بود یه میز دو نفره کنار پنجره انتخاب کردیم و نشستیم بعد دو دقیقه گارسون اومد و منو گذاشت جلومون منو رو برداشتم نگاهی بهش انداختم دلم بدجور هوس جوجه کرده بود نگاهی به غزل انداختم : من جوجه تو چی؟ سر تکون داد و لاتی گفت: اوک منم جوج. خندیدم و رو به گارسون با لحن محترمی لب زدم …
- انتشار : 07/09/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403