رمان پیرانزی
عنوان | رمان پیرانزی |
نویسنده | سوزانا کلارک |
ژانر | معمایی، فانتزی، ادبیات داستانی |
تعداد صفحه | 252 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان پیرانزی اثر سوزانا کلارک به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
خانه پیرانسی یک ساختمان معمولی نیست: اتاقهای آن بینهایت زیاد است، راهروهای آن بیپایان است، دیوارهای آن با هزاران هزار مجسمه پوشانده شده است …
خلاصه رمان پیرانزی
“یادداشتهای روز بیستم ماه ششم سالی که آلباتروس وارد تالارهای جنوب غربی شد” ماه کامل به سمت غرب پایین رفت نور تالار ضعیف شد و صور فلکی در پنجرهی روبه روی درگاه، پرنورتر شد. صور فلکی و ستارههایی را که از درگاه دیده میشدند یادداشت کردم سپیده دم چند ساعتی خوابیدم و بعد سفرم را سمت خانه آغاز کردم. همان طور که راه میرفتم داشتم به دانش مخفی و بزرگ فکر میکردم که دیگری میگوید قدرتهای جدید و عجیب به ما میدهد؛ و متوجه چیزی شدم. متوجه شدم که دیگر به آن اعتقاد ندارم؛ یا شاید کاملاً دقیق منظورم را نرساندم. فکر میکردم امکان دارد چنین دانشی وجود داشته باشد؛ به همان
اندازه هم فکر میکردم امکان ندارد هرکدام از این دو تا هم که باشد دیگر برای من اهمیتی نداشت دیگر دلم نمیخواست وقتم را برای پیدا کردنش تلف کنم. این درک – درکِ بیاهمیت بودن دانش بزرگ و مخفی – به صورت کشف و شهود به ذهنم خطور کرد. منظورم این است که قبل از اینکه بفهمم چرا یا چه مراحلی من را به این نتیجه رسانده میدانستم این حرف درست است. وقتی سعی کردم مرور کنم که چه مراحلی را طی کردهام، ذهنم برمیگشت به تصویر تالار صد و نود و دوم غربی در نور ماه، به زیباییاش، حس عمیق آرامشش نگاههای متواضع چهرههای مجسمهها زمانی که صورتشان را چرخاندند (یا به نظر میرسید چرخاندند)
سمت ماه. متوجه شدم جست وجوی این دانش ما را تشویق کرده است که به خانه به چشم معمایی نگاه کنیم که باید حل شود، متنی که باید تفسیر شود، و اینکه اگر زمانی دانش را کشف کنیم، انگار ارزش خانه به زور از چنگالش بیرون کشیده میشود و تنها چیزی که باقی میماند، منظره و چشم انداز خشک و خالی است. منظرهی تالار صد و نود و دوم غربی در نور ماه نشانم داد که چقدر این کار ما مسخره است. خانه ارزشمند است؛ چون خانه است این به خودی خود کافی است. وسیلهای برای رسیدن به هدف نیست. این فکر، فکر دیگری را در ذهنم به وجود آورد. من متوجه شدم که شرح و توصیف دیگری از قدرتهایی که دانش به ما اعطا خواهد کرد …
- انتشار : 03/07/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403