رمان پیشکش

رمان پیشکش 1
عنوانرمان پیشکش
نویسندهگیسوی پاییز (نشمیل قربانی)
ژانرعاشقانه، اجتماعی، بزرگسال
تعداد صفحه677
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رایگان رمان پیشکش اثر گیسوی پاییز (نشمیل قربانی)

دانلود رمان پیشکش اثر گیسوی پاییز (نشمیل قربانی) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

باران بعد از طلاق مصلحتی پدر و مادرش، همراه مادر خود به شیراز نزد خانواده‌ی او آمده است. اکنون بعد از فوت پدرش، توسط تورج خان پدربزرگ پدری اش به تهران فراخوانده شده است، او که راضی به این سفر نیست با خواهش مادر راهی تهران می‌شود …

خلاصه رمان پیشکش

دو ماه بعد از محرم شدنمون ترانه برگشت… با امین برادر بزرگش… نمی‌دونم چیشد… چی بینشون گذشت… چه رابطه ای پشت پرده بود‌… ولی یه ماه قبل از کنکور من… یه روز عمه ترگل و عمو فریدون و تورج خان یه جلسه گذاشتن و تو اون جلسه به من گفتن پام رو از زندگی اون دو تا بیرون بکشم… که من مانع خوشبختی سامان و ترانه هستم… که اون دو تا برای هم ساخته شدن… که شوهر برای من زیاده… اونجا بود که فهمیدم ترانه بازم نتونسته حس خود برتربینی رو کنار بذاره… اینجوری شد که فردای کنکورم صیغه‌ی ما که یه ماه ازش باقی مونده بود… فسخ شد و همون روز ترانه و

سامان به عقد هم در اومدن. عقد دائم و رسمی… دیدن اونا و رفتار عاشقونشون حالم رو بد می‌کرد… سامان که یک روز مال من بود… خیلی بی پروا جلوى من تقدیم میشد به ترانه … برای همین… برای ندیدنشون… برای فرار از جایی که برام مثل قفس بود… برای فرار از بین آدمایی که دیگری رو به من ترجیح می‌دادن… روزی که انتخاب رشته کردم… و همه‌ی انتخاب هام رو زده بودم دانشگاه شیراز… یه بلیط اتوبوس گرفتم و راهی شیراز شدم… بدون اینکه به کسی بگم… یا اجازه بگیرم… خیلی طول نکشید تا بفهمن اومدم شیراز… می دونستن کسی رو غیر از مادرم ندارم… تو اون زمان تنها

کسی که غیر از جناب سرهنگ شرمنده بود… امین بود… که همون روزی عقد ترانه و سامان اومد کنارم… و آروم زمزمه کرد… امین: نمی‌دونم چی بگم… فقط بدون واقعاً متأسفم… کاری از دستم بر نیومد… پاشو کرده بود تو یه کفش… و من نذاشتم تا حرفش تموم بشه… همونطور که از کنارش رد می‌شدم گفتم: این نیز بگذرد.. و حالا با همه این اوصاف باید بر می‌گشتم… بر می‌گشتم توی اون عمارت. یک ساعت و نیم پرواز تموم شده بود.. هواپيما رو باند فرودگاه مهرآباد نشسته بودو همه‌ مسافرا منتظر بودن تا با اجازه‌ خلبان و سرمهماندار کمربندهاي ايمنی و باز کنن و مثل سيل خروشان هجوم ببرن …

دانلود رمان پیشکش
2.57 مگابایت
PDF
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان پیشکش هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان پیشکش

لطفا پس از مطالعه رمان پیشکش نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: نمیشه متن رو انتخاب کنی
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک