رمان پیشنهادی بی‌شرمانه از یک جنتلمن

عنوانرمان پیشنهادی بی‌شرمانه از یک جنتلمن (جلد سوم مجموعه بریجرتون)
نویسندهجولیا کوین
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه566
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان پیشنهادی بی‌شرمانه از یک جنتلمن (جلد سوم مجموعه بریجرتون) اثر جولیا کوین به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

سوفی فرزند یک اشراف زاده است که بعد از مرگ پدر، مجبور به خدمتکاری نامادری‌اش و دختران او می‌شود. بندیکت بریجرتون جوانی جذاب، ثروتمند و اشرافی است که در جشنی با سوفی در لباس مبدل رو به‌ رو شده و فکر می‌کند او بانوی رویاهایش باشد و خواهان ازدواج با اوست… اما بندیک برای سوفی خدمتکار چه نقشی در نظر دارد؟ معشوقه!!! …

خلاصه رمان پیشنهادی بی‌شرمانه از یک جنتلمن

حقیقتا بریجرتون‌ها خاندان خاصی هستند. مطمئنا ممکن نیست ساکن لندن باشی و ندانی آن ها همه شبیه هم هستند یا به خاطر اسم گذاریشان بر اساس حروف الفبا معروف هستند: آنتونی بندیکت، کولین، دافنه، الویزه، فرانسسکا، گری گوری و هایسنت. آدم به فکر می‌افتد اگر وایکنت مرحوم و وایکنتس بیوه (اما کاملا زنده) فرزند نهمی داشتند، آن را چه می نامیدند؟ ایمیجن؟ اینیگو؟ شاید همینکه روی عدد هشت متوقف شدند، بهتر باشد. بندیکت فرزند دوم از هشت فرزند بود اما گاهی اوقات انگار صد نفر بودند. این جشنی که مادرش اصرار به برپایی آن داشت، بالماسکه بود و بندیکت مطیعانه نیمه ماسکی سیاه به صورت زده بود اما همه

می‌دانستند او کیست یا حداقل همه‌ی آن‌ها تقریبا می‌دانستند. با خوشحالی به دست‌های هم می‌زدند و می‌گفتند: یه بریجرتون! _حتما بريجرتونی! _یه بریجرتون! هر جا که باشم می‌تونم یه بریجرتون رو تشخیص بدم. بندیکت یک بریجرتون بود و گرچه هیچ فامیلی دیگری نبود که بخواهد جزئی از آن باشد اما گاهی اوقات ترجیح می‌داد کمی کمتر یک بریجرتون و کمی بیشتر شخص خودش دیده می‌شد. درست همان لحظه زنی با سن نامعلومی که لباس چوپان پوشیده و در حال پرسه زدن بود گفت: یه بریجرتون! اون موهای بلوطی رو هر جایی می‌تونم تشخیص بدم کدومشون هستی؟ نه نگو. بذار حدس بزنم. وایکنت نیستی چون همین

الان دیدمش. باید شماره دو یا شماره سه باشی. بندیکت با خونسردی به او نگاه کرد. _کدوم شون؟ شماره دو یا شماره سه؟ بندیکت پارس کرد: دو! زن دستانش را به هم کوبید: من هم همین فکر رو می‌ کردم اوه باید پرتیا رو پیدا کنم. بهش گفتم شماره دو هستی… بندیکت تقریبا غرشی کرد‌. _اما اون می‌گفت نه. گفت جوون تره هستی اما من… بندیکت یکدفعه احساس کرد باید دور بشود یا این کار را کند یا این زن احمق پر حرف را بکشد و با توجه به این همه شاهد فکر نمی‌کرد بتواند از زیر قصاصش در برود. به آرامی گفت: عذر می‌خوام یکی رو دیدم که باید باهاش حرف بزنم. البته دروغ بود اما اهمیتی نمی‌داد. با حرکت کوتاه سر …

دانلود رمان پیشنهادی بی‌شرمانه از یک جنتلمن
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان پیشنهادی بی‌شرمانه از یک جنتلمن
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها