رمان سلطنت خون

عنوانرمان سلطنت خون
نویسندهزهرا
ژانربزرگسال، معمایی، مافیایی، عاشقانه
تعداد صفحه1986
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان سلطنت خون اثر زهرا به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

دستان یک پادشاه اغشته به خون است، شرارت یک عفریت، قلب یک شهر را سیاه کرد غارت کردم، انسانیت را و جهنم را در زمین برپا کردم ابلیسی خونخوار از خود ساختم در تختِ خون پادشاهی کردم، رانده شدم از درگاه خدا و جهانی را به تباهی کشیدم شیطانِ مجسم امروز، حُکم دیروزِ چشمانِ توست فرشته تو در اتشِ من رقصیدی، لمسی سوزان عطشی عظیم گناهی نابخشودنی، من جهان را برایت دوزخ می‌کنم …

خلاصه رمان سلطنت خون

بالاخره آن روز فرا رسیده بود. صادقانه بگویم من از چهار سال پیش در جشن تولد هجده سالگی ام منتظر چنین روزی بودم. در جهان ما ازدواج به معنای آرامش دو روح نبود. فقط افتخار و تجارت… همین. ازدواج عاشقانه، کلمه غریبی در فرهنگ ما به نظر می‌رسید ما پایبند به سنت‌‌ها بودیم و همین سنت‌ ها بود که من را در بیست و یک سالگی هنوز دوشیزه قرار داده بود. البته این برای من تفاوت چندانی نداشت. در این سال‌‌ها نه مردی پا به زندگی‌ام گذاشته بودو نه خود مایل بودم اولینم را با کسی تجربه کنم. سنت ها از ما می‌خواستند تا پاکدامنی پیشه کنیم و هدیه پاکی مان را تقدیم شوهرانمان کنیم.

این تفکرها، در عصر تکنولوژی مسخره و پوچ به حساب می‌امد اما مافيا متفاوت از قوانین زندگی می‌کرد. دست های حمایتگر کرا کمرم و زن‌عمو بازوانم را نوازش می‌کرد. سکوتم از سر ترس نبود، فقط نیاز داشتم همه چیز را بشنوم. عمو خیره در چشمانم ادامه داد: دو روز پیش تو یه کلاب بی‌طرف درگیری شده بود و بچه ها ناخواسته باعث مرگ یه نفر شدن. و از شانس لعنتی، پسر عموی ناتنی کاپوی اوت فيته. خودت می‌دونی خانواده چقدر ارجحیت داره. درگیری ها داره زیر پوستی بیشتر و بیشتر میشه. خودت می‌دونی من چند ساله سعی دارم جلوی نفوذ اوت فيف به ال ای رو بگیرم، اما این

اتفاق چیزی نیست که بشه ندید گرفتش. طبق چیزایی که شنیدم کاپو میونه خیلی خوبی با این پسر عمو نداشته اما بخاطر قدرت نمایی هم که شده، می‌خواد کاری بکنه. اگه این درگیری ها بخواد ادامه پیدا کنه، خیلی زود حمام خون به راه می‌افته. می‌دانستم، خون در برابر خون. انقدر این بین ادم کشته میشد که سرانجام یک شهر و شاید یک امپراطوری فرو می‌نشست. من ابدا این را برای عمویم نمی‌خواستم. او شاید در پوسته سرد و یخی ای فرو رفته بود اما بهترین کاپو برای ال ای بود نمی‌خواستم قدرتش را از دست بدهد. قبل از من کرا با ناراحتی گفت هیچ راه دیگه ای نداره بابا؟ -عمو آهی کشید …

دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است

دیدگاه کاربران درباره رمان سلطنت خون
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Mer_maa
Mer_maa
1 سال قبل

رمان های زهرا فوق العاده محشره چند ساله که با رماناش اشنا شدم و تا الان هنوز پیگیر رماناش هستم ازدستش ندین…
هرجا هستی دمت گرم..