دانلود رایگان رمان شب نشین اثر فرنوش گل محمدی
دانلود رمان شب نشین اثر فرنوش گل محمدی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
روایتگر دختریست که میان بایدها و نباید های زندگی اش همیشه نباید ها را انتخاب کرده. همیشه فراتر از خط قرمزها عبور کرده و در نهایت انتخاب آخرین مرز ممنوعه، شبی بی پایان را رقم می زند… شبی که تقابلش با آراز محتشم، سرآغاز تازه ای از پایان یک ماجرای مختومه به شمار میرود … و حس های خفته ای که لیاقت یکبار دیگر جوانه زدن را دارند. عشق… سراسر شب هایی ناگفته از حرف های دلیست؛ که در سیاهی ملسش مدفون شدند! …
خلاصه رمان شب نشین
امشب که تمام میشد میتوانست برای همیشه طلبش را با خودش و دلش و زندگی اش صاف کند… اگر فقط همین یک شب صبر پیشه میکرد. همین یک شبی که اندازه هزار و یک شب عمرش به درازا کشیده بود و شهرزادی هم نبود، تا مرهم قصه های تلخ و شیرین بعدی باشد! هزار و یک شب دوباره را رقم میزد اگر قلبش به اندازه نمایان شدن ماه بنای ناسازگاری با عقلش برنمیداشت. فقط همین یک شب… بعد از آن.. دیگر بدون وجود هیچ ردی از عشق سنگ بنای زندگیش را روی هم سوار میکرد چشم از دخترک دلربای توی آینه برنمیداشت.
همه چیز به طرز کابوس واری پتک حقیقت را توی سرش می کوبید. انگشت هایش دور کاور سیلیکونی گوشیاش قلاب شده بود و طی مدت پانزده دقیقه انقدر آن را میان مشتش فشرده بود که شدت تعریق مدام از کف دستش لیز میخورد! نفس عمیقی کشید و بازم خیره شد به نقره ای های سلطنتی تاجی که با ظرافت و تجلل روی سرش جا خوش کرده بود. چه روزهایی که برای این روز و پوشیدن این لباس برنامه ریزی میکرد. آرزوی کودکی اش تعبیر شده بود. تمام حجم تنش در لباس عروس اسیر شده بود خودش هم برای خودش
تازگی داشت و میدرخشید همه چیز برای انجام یک مراسم با شکوه فراهم بود. ولی یک چیزی این وسط درست نبود. چرا مثل همیشه خوشحال نبود؟ چرا عسلیهای نگاه ارایش شدهش قصد درخشش نداشتند؟ چرا از شنیدن موزیک شادی که تمام سالن را در برگرفته بود احساس خوشایندی نداشت و در عوض غم به تارو پود جانش ریشه دوانده بود؟ مگر همین چند ساعت پیش به مادرش قول خوشبخت شدنش را نداده بود؟ شنیون کاری که پشت سرش ایستاده بود آخرین سنجاق سیاه مشکی را هم از تور رد کرد و درون ریشه موهایش فرستاد …