دانلود رایگان رمان شاه پری حجله اثر رویا سینا پور
دانلود رمان شاه پری حجله اثر رویا سینا پور به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
دختر داستان ما به همراه مادرش خدمتکار یک خانه است که همانجا هم زندگی میکنند حالا بعد از مدتها پسر خانوادهای که برایشان کار میکنند قصد برگشت به خانه را دارد و این بین اتفاقاتی رخ میدهد …
خلاصه رمان شاه پری حجله
به طرف سالن رفتم. دور از چشم پدر و حتی دکتر شهرام سرم را روی نیمکت گذاشتم و چند قطره اشک بیصدا ریختم. انقدر دلم از دست روزگار پر بود که اگر هیچ چشمی نگاهم نمیکرد فریاد میزدم و ساعتها با صدای بلند اشک میریختم. پدرم باید به زودی به اطاق عمل میرفت. هیچ پولی نداشتم. تنها چیزی که در بساطم پیدا میشد، مشتی غرور بودو غرور. دست خانم رادمنش روی شانهام قرار گرفت. فورا اشکهایم را پاک کردم و کمی سرم را بالا گرفتم. لبخند مهربانش، چشم های درشتی که هر بار دیدنش مرا یاد چشمهای شهرام می انداخت. وقتی میخندید روی لپهایش گودی بانمکی دیده
میشد. دوباره یک ابرویش را بالاتر گرفت و گفت: حیف این چشمها نیست که نمدارش کنی؟ حیف از این بینی قلمی و کوچک نیست که این طور فشارش میدهی؟ ببینم شاه پری جان! دکتر رادمنش حرفی زد که باعث ناراحتیت شد؟ هر چند اطمینان دارم شهرام محال است دلش بیاید اشک در این چشمها بنشیند. شهرام دیوانه ی این چشمها است. بارها به من گفته اروز دارم یک روز صبح که از خواب بیدار میشوم، این چشمها را بسته ببینم. بعد صاحب این چشمها را صدا کنم و زمانی که چشمها باز میشوند فقط در چشم من نگاه کنند. صدای خندهی خانم رادمنش با دیدن بیماری که همان
لحظه وارد درمانگاه شد اهسته تر و بعد تبدیل به تبسمی شد که خود به خود لبهای مرا نیز وادار به باز شدن کردند. -بله اینطور زیبا تر میشود عزیزم. این لبها همیشه باید بخندند. خدا این همه نعمت به تو داده آن وقت این اشک ها تنها ثابت میکند که صاحب این نعمتها ناشکر است نه فکر کنی چون قرار است عروس ما بشوی این حرف را میزنم ها، نه، اما به عنوان یه دوست همیشه این نصیحت مرا در گوشت نگه دار قدر این همه زیبایی را بدان. به اصرار خانم رادمنش دست و رویم را شستم. سر فرصت موهایم را در دو قسمت بافتم و زیر روسری جمع کردم. همین که از دستشویی بیرون آمدم …