رمان شالوده عشق
عنوان | رمان شالوده عشق |
نویسنده | ZK |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 4506 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان شالوده عشق اثر ZK به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
شمیم بعد از مرگ خانواده در خانه سرایداری موندگار شد و امیر اجازه نداد از آنجا برود، اما پیش خانوادهی امیر از محبوبتی برخودار نیست، با خودکشی گندم خواهر امیر و مقصر دانستن او وضعیت زندگی برایش بدتر میشود آذربانو مادر گندم شمیم را باعث و بانی این حال و روز گندم میداند …
خلاصه رمان شالوده عشق
از چشمهای نگران گندم گذشتم و پلهها را پایین رفتم این یک سالن تاریک که با شش پله از سالن اصلی خانه جدا میشد و اتاق کوچک من، دومین اتاق از سه تا اتاق مخصوص خدمتکاران بود. اتاقی که یک روز امیرخان با زور در آن حبسم کرد و گفت تا وقتی که زندگی در اینجا را قبول نکنی، حق بیرون آمدن از آن را نداری. خودم را روی تخت پرت کرده و چشمانم را محکم فشردم. دراز کش دست دراز کردم تا یکی از کتاب های کتابخانه کوچکم را در بیاورم و به یتیمی که آذربانو مقابله همه گفته، فکر نکنم هنوز یک صفحه
هم نخوانده بودم که با باز شدن بودم که با باز شد یک دفعه ای در هول شده، نشستم: چرا اینطوری میای تو؟! خیلی ریلکس در اتاق را بست و کنارم روی تخت نشست. -این مسخره بازی چی بود در آوردی؟ -چی؟ -دیگه نبینم لوس شیا! -امیرخان! -دَرد بخور. بشقابی که لب تا لب پر از غذا بود را کنارم گذاشت. بابا پر از غذا بود را کنارم گذاشت. -این چیه؟ کی گفت برام غذا بیاری شما؟ -خودم! -من اگر میخواستم شام بخورم همونجا میموندم. دیگه چرا پاشم بیام تو اتاق؟! -چون بچه ای قهر میکنی خودم باید حواسم
باشه. حرصی لب گزیدم. -قهر نکردم. -مشخصه… می خوری یا نه؟! -نه شمام پاشو برو خوب نیست وقتی مهمون دارین اومدین اینجا… قاشقی که مستقیم هنگام حرف زدن داخل دهانم رفت. زبانم را از کار انداخت. به سرفه افتادم و اشک درون چشمانم حلقه زد. نوچ نوچی کرد و اینبار لیوان را به لبهایم چسباند. -واقعا که بچه ای… یه قاشق غذا خوردن بلد نیستی. آب را با ولع نوشیدم و لیوانی که دلم می خواست بر سرش بکوبم را حرصی گرفتم. -صرف شد. واقعاً مرسی که برام شام اوردی اما دیگه برو لطفاً مهمون دارید …
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 23/09/1402
- به روز رسانی : 01/12/1403