رمان شوان ها

عنوانرمان شوان ها
نویسندهاونوره دو بالزاک
ژانرعاشقانه، اجتماعی، تاریخی، کلاسیک، خارجی
تعداد صفحه464
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان شوان ها اثر اونوره دو بالزاک به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

این کتاب نخستین اثر بالزاک می‌باشد و نویسنده در انتخاب بخش مهمی از تاریخ معاصر که در حال حاضر مسئله بسیار حساسی است بعنوان موضوع اثرش لازم می‌کند و جدّا اعلام می‌‌کند که هرگز قصد نداشته است که آرا یا اشخاص را مورد استهزا یا تحقیر قرار دهد . نویسنده سعی کرده است جزئیات عمده یکی از آن رویدادهای عبرت‌آموز غم‌انگیزی را که در آنها انقلاب فرانسه بسی شکوفا بوده است روایت کند . نویسنده از شخص آخرین شوآن تجلیل می‌کند و خاطره او را گرامی می‌دارد . خلق این شخصیت گواه بر احترام قلبی نویسنده به اعتقادات است . باید از میان چند تن اصیل‌زاده‌ای که در حال رهبری شورش‌های سال 1799 به خاک افتادند یکی را انتخاب می‌کرد .

خلاصه رمان شوان ها

در سال جدید، یعنی سال VIII روزی در ابتدای ماه «واندمیر» یا اواخر سپتامبر ۱۷۹۹ در تقویم کنونی جمعیتی حدود يك صد دهقان همراه با تعداد زیادی از افراد شهری از کوهستان «بله رین» بالا می رفتند. آن روز صبح آنها «فوزره» را به قصد رژه به «ماین» ترك كرده بودند. کوهستان پله رین در میانه ی راه قوزره و شهرك دارند که توقفگاه همیشگی مسافرین است واقع است. لباس گروه های کوچک و بزرگ این جمعیت معجون غریبی بود و خود افراد نیز به نظر مجموعه ی در همی از مکان ها و مشاغل مختلف می آمدند. از این رو، شرح این موارد می تواند مفیدباشد.

از سوی دیگر، باید به این داستان پرچمهایی را اضافه کرد که این روزها مردم آنها را بسیار با ارزش می انگارند؛ آنهم علی رغم نظر برخی منتقدین که این پرچم ها را مانعی در مقابل تشریح عواطف بشری می پندارند. عده ای از دهقانان و در واقع اکثریت آنها ، کفشی بر پا نداشتند و تنها در پوستین بزی سنگین خود که از گردن تا زانو میرسید، پوشیده شده بودند. نیم شلوارهایی که از پارچه ی سپید زیری که به طرزی خشن و به آراسته شده بود.

گویای عدم علاقه ی منطقه به مهارتهای صنعتی بود. طره ی موهای بلند و باریکشان، بخشی از تن پوشتان به نظر می رسید و آن چنان چهرههای افسر دوستان را مخفی می ساخت که در نگاه اول به راحتی می شد تصور کرد که پوستینهای بزی بوست خودشان است و این بیچاره ها را می شد با حیوانی که لباسشان را از پوست او دوخته بودند اشتباه گرفت با کمی توجه شخص می توانست چشمان آنها را از میان این موها که چون شبنمی بر سبزه زاری انبوه می درخشید ببیند.

از نظر هوش و فراست بشری آنچه این افراد آشکار می ساختند. مسئله ی خوشایند و شگفت آوری نبود و شاید بتوان گفت بیش تر ترسناک بود تا تعجب آور ا هر کدام از آنها سرپوش پشمی قرمزی، مثل کلاه و فریزیه که در آن زمان جمهوری آن را به عنوان نشانه ی آزادی پذیرفته بود، بر سر داشت و جماقی از چوب بلوط گره دار بر شانه هایش انداخته بود و کیسه ای دراز و پارچه ای که به خوبی هم پر نشده بود، از انتهای چماق آویزان بود.

گروهی دیگر بر روی سریوش پشمی اشان کلاهی زشت و لبه پهن با نوار پشمی رنگارنگی که پرزهایش چون پاهای هزارپا بود و برای زینت به تاج کلاه به دور آن پیچیده بود بر سر گذاشته بودند لباس این از همان پارچه ای بود که نیم شلوارها و کیسه های آن دیگران در جامه ی آنها نشانه های اندکی از تمدن جدید پیدا میشد موهای بلندشان بریقه ی گرد ژاکت هایشان ریخته بود؛ ژاکت هایی که جیبهای باریک و عمودی بر آستین داشتند و آن قدر کوتاه بودند که به سختی میان رانشان را میپوشاند این جامه ها وجه تمایز ظاهری دهقانان غرب است زیر ژاکت ،باز جلیقه ای دکمه دار و بزرگ از همان جنس قابل روئیت بود. بعضی از آنها کفشهای چوبین بر پا داشتند، در حالی که سایرین مقتصدانه یا افزارهایشان را در دست گرفته بودند.

دانلود رمان شوان ها
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان شوان ها
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها