رمان سونامی
رمان سونامی رمان سونامی

رمان سونامی

دانلود با لینک مستقیم 6 3
دانلود با لینک مستقیم
عنوان
رمان سونامی
نویسنده
عادله حسینی
ژانر
عاشقانه، جنایی
ملیت
ایرانی
ویراستار
رمان بوک
تعداد صفحه
1652 صفحه
اگر نویسنده یا مالک 'رمان سونامی' هستید و درخواست حذف این اثر را دارید درخواست حذف اثر

دانلود رمان سونامی اثر عادله حسینی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

رضا رستگار کارخانه داری به نام، با اتهام تولید داروهای تقلبی به شکل عجیبی از بازی حذف می‌شود،  پس از مرگش، وفا دختر قدرتمندش با خشمی که فروکش نمی‌کند وارد گود می‌‌شود تا با تمام ظرافت دخترانه اش و دستی خالی، آبروی حراج شده پدرش را برگرداند! وفا به جدال با مردی می‌رود که خیال می‌کند مهره اصلی این بازیست ...

خلاصه رمان سونامی

خودش را روی صندلی گردانش رها می‌کند و همزمان بالاترین دکمه‌‌ی پیراهن سفیدش را باز می‌کند شاید کمی وقت برای تمدد اعصاب داشته باشد. روز سختی را پشت سر گذاشته اما از همین حالا هم می‌داند نتیجه‌ی این روز سخت یک لایک بزرگ در پی دارد. گسترش شرکتش چیزی است که سال ها به اتفاق افتادنش مطمئن بوده است. شاید دقیقا از روزهای دانشجویی و مدیریت پدرش سرش را به پشتی صندلی تکیه می‌دهد و چشم می‌بندد. شاید بد نباشد یک لبخند هر چند کمرنگ خودش را مهمان کند. به این گزینه فکر می‌کند اما

طبق معمول خساست به خرج می دهد. تک ضربه‌ای که به در اتاقش می‌خورد باعث باز شدن چشمانش می‌شود. بدون هیچ عجله‌‌ای صاف می‌نشیند و همان تک دکمه را هم می‌بندد طبق قوانینش دخترک یک دقیقه بعد از در زدنش اجازه‌ وارد شدن دارد. صدای در اتاق را می‌شنود و همزمان لپ تابش را روشن می‌کند. یک برگه‌ی پرینت در کنار دستانش روی میز قرار می‌گیرد و فنجان قهوه با فاصله از آن تا بالا آمدن ویندوز خودش را با خواندن محتویات کاغذ مشغول می‌کند. شریفی طبق معمول همیشه با گفتن یک با اجازه اتاقش را ترک نمی‌کند.

این پا و آن پا کردنش یعنی حرف برای گفتن دارد. اهمیتی نمی‌دهد و با سرعت جملات لاتین مقابلش را برای خودش ترجمه می‌کند. -جناب دکتر می‌تونم یه چیزی بگم؟ شریفی این را با احتیاط و آرام می‌پرسد و او باز هم می‌‌خواند. -خب ... خب شاید گفتنش درست نباشه... یعنی شاید من نباید به شما بگم ولی من دیگه نتونستم تحمل کنم. فکر کردم شاید بهتر باشه شما رو در جریان بذارم. انگشت اشاره اش را روی لبش می‌گذارد و درگیر یکی از جملات تخصصی درون کاغذ می‌شود می‌تواند با یک برو بیرون قائله بودن شریفی را ختم کند اما ...

باکس دانلود

دیدگاه کاربران

اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
صادق هدایت