رمان تا بیکران ها
عنوان | رمان تا بیکران ها |
نویسنده | عادله حسینی |
ژانر | عاشقانه، اجتماعی |
تعداد صفحه | 431 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان تا بیکران ها اثر عادله حسینی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
مسیحا، مدیر یک آژانس هواپیمایی و پسری موفق است ولی از سمت پدرش متهم به مرگ مادر و برادرش است، به همین دلیل از خانواده شده وتنها زندگی میکند، در همان روزها با دختری آشنا میشود که …
خلاصه رمان تا بیکران ها
صدای بدی که بلند میشود مطمئنم میکند که حتماً یکی از شیشه ها خرد شده، عصبی بی اهمیت میغرد: تا کی مسیحا؟ این وضع تا کی ادامه داره؟ حداقل زمانش رو بگو تا من تکلیف خودم رو بدونم! یه سال دیگه؟ دو سال دیگه؟ ده سال دیگه؟ کی میخوای دست از این کارات برداری هر چیزی یه حدی داره حواست هست داری از شور به درش میکنی؟؟ اره همه میدونیم تو از همه ناراحت تری میدونیم عذاب وجدان داری. اما مسیحا با این راهی که در پیش گرفتی به هیچ جا نمیرسی این سیگارای آتیش به آتیشت درمان دردت نیست
که اگه بود تو شیش سال پیش درمون شده بودی. سکوتم جری ترش میکند. -چرا لال مونی گرفتی هان مسیحا جواب بده؟ این خفه خون رو برا کسی بگیر که نشناست نه من که خط به خطتت رو از برم! شیش سال گذشته اما عین هر سال به آذر ماه که نزدیک میشیم همین بساط رو داریم! تا کی مسیحا این وضع ادامه داره؟ بی تفاوت از جا بلند میشوم و به سمت اتاقم میروم. حرکت سریعش را برای بیرون آمدن از آشپزخانه متوجه میشوم دقیقاً پشت سرم قرار میگیرد و بازویم را به عقب میکشد. با سرعت و عصبی به سمتش
میچرخم حال متفاوتم شوکه اش میکند و علنا جا میخورد این حالتم برایش غریب نه اما نادر است. عادت دارد که در سکوت بشنوم و مانند کسی که نشنیده بی خیالی طی کنم. به خنثی بودن هایم عادت دارد. عادت ندارد که من را با حالت های واضح و عکس العمل های شدید ببیند. نیما مرا از بر است حالم خوب نیست، صدایم میلرزد و دورگه به نظر میرسد. انگشت اشاره ام را بالا آورم و به سمتش میگیرم: نیما این چند روز دور و بر من نپلک اصلا و ابدأ نمیخوام ناخواسته کاری کنم که گند بزنم به رفاقت چند سالمون …
- انتشار : 15/09/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403