رمان تا تلاقی دو خط موازی

عنوانرمان تا تلاقی دو خط موازی
نویسندهزکیه اکبری
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1403
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان ایرانی تا تلاقی دو خط موازی اثر زکیه اکبری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

بهار به دلایلی از پلیس فراری ست اما سرنوشتش با یکی از آنها رقم می‌خورد! بهار، هفت سال پیش مرتکب خطایی شده، اشتباهی که دو دوست نوجوانی اش هم در آن دخیل هستند، خطایی که جبرانی ندارد و یک خط بطلان روی تمام آینده و آرزوهای بهار کشیده! اکنون بعد از سال ها که بهار سعی دارد مانند یک “دختر” عادی به زندگی اش ادامه بدهد با ورود سرگرد سید امیر احسان حسینی به سرنوشتش همه چیز بهم می‌ریزد …

خلاصه رمان تا تلاقی دو خط موازی

از ترس تکرار ماجرای آن صبح کسالت آور، چیزی از نظرم نگفتم بازهم سکوتم را به رضایت تعبیر کردند و من این میان در فکر چاره ای برای فرار از آن پسر بودم. دو روز گذشت که زنگ زدند و قرار بعدی را گذاشتند. منتها این بار آن‌ها ما را دعوت کردند تمام خانواده در تکاپو بودند خودم آلا، حتی فرید هم لباس زیبا و شیکی پوشیده بود و آماده نشسته بود. تصویر درستی از آن پسر یادم نمی‌امد که بخواهم با فرید مقایسه اش کنم شاید اگر همان بهار شوخ و شنگ اوایل بودم حالا می‌نشستم و کلی به تفاوت ها و اینکه کدام سر هستند

فکر می‌کردم اما الآن وحشت تنها چیزی بود که روی دلم سایه انداخته بود. به قدری حال و هوایم بد بود که نسیم از بستن دکمه های مانتویش منصرف شد و آهسته کنارم نشست دستش را روی پیشانی ام گذاشت و نگران گفت: تب داری؟ آخه چرا؟ بخدا چیزی نمیشه یه آشنائیه. این کارا رو نداره. گلوی خشک و دردناکم را آماده کردم چیزی بگویم اما صدایم در نیامد. -بهار جان؟ من قول میدم همه چی خوب پیش بره. باشه؟ -ن نسیم‌. -جانم؟ -هیچی. -آفرین دخترخوب دل مامان بابارو شاد کن. -یعنی تو میگی بخاطر ذوق اونا جواب مثبت بدم؟!

-نه فقط انقد قاطع نگو نمی‌خوای فکر کن. بلند شدم و مثل عزا داران مانتو وشلوار سیاه به تن کردم. روسری مربع شکل بزرگ ساتن سیاهم را برداشتم که از دستم کشیده شد. نسیم بااخم از آینه نگاهم کرد گفت: نمیریم ختم. -ولش کن دوست دارم اونو سر کنم. -اما من دوست ندارم همین که مانتو شلوارت سیاهه بسه. بعد از داخل کمد روسری صورتی باطرح های سفید را بیرون کشید. مقابلم ایستاد و خودش برایم لبنانی بست سنجاق نگین دار و درخشان پروانه را رویش زد و با لبخند به چشمانم خیره شد: همیشه از من قشنگ تر بودی …

دانلود رمان تا تلاقی دو خط موازی
5.03 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان تا تلاقی دو خط موازی
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها