رمان تبسم تلخ

عنوانرمان تبسم تلخ
نویسندهصدیقه بهروان فر
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1358
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان تبسم تلخ اثر صدیقه بهروان فر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

تبسم شش سال بعد از ازدواجش با حسام، متوجه خیانت او می‌شود، همسر جدید حسام باردار است و به زودی حسام پدر می‌شود! در حالی که پزشکان آب پاکی را روی دست تبسم ریخته اند و او از بچه دار شدن کاملا ناامید شده، تبسم با فهمیدن این موضوع از حسام جدا می‌شود، چند ماه بعد از طلاق، محمدحسین که وکیل تبسم هم هست و از بچگی با تبسم بزرگ شده، به او ابراز علاقه می‌کند و درست زمانی که تبسم تصمیم دارد به پیشنهاد محمدحسین فکر کند، پرهام، پسر عمه و نامزد سابقش به کشور برمی گردد و این برگشت شروع یک جنگ روانی سخت برای تبسم است …

خلاصه رمان تبسم تلخ

با باز شدن ناگهانی در اتاقم صاف می‌نشینم. محمد حسین با ظاهری پریشان وارد اتاق شده و در را تقریباً به هم می‌کوبد. ابروهایم بالا می‌پرند. این رفتارها از جانب او زیادی عجیب است. کیفش را روی همان مبلی که هنوز گرمای حضور حسام را در خود دارد پرت کرده و با لحنی شاکی می‌گوید: اینجا چیکار داشت؟ منظور سوالش کاملا مشخص است اما خودم را به آن راه می‌زنم سر تکان داده و می‌پرسم: کی؟ دستانش را به کمر میزند و کمی به جلو خم می‌شود و میگوید: یعنی تو نفهمیدی منظورم کیه؟ عصبی تر از آن است که جرات کل

کل با او را داشته باشم. حال بدم را پشت لبخند کمرنگی پنهان کرده و پاسخ می‌دهم: اومده بود برگه‌ی استعفاش رو امضا کنه. -یه برگه امضا کردن به ساعت وقت می‌خواست؟ -تو کی اومدی مگه؟ -اینکه من کی اومدم اصلا مهم نیست، مهم اینه که حسام این همه مدت تو اتاق تو چیکار داشت؟ ابرو بالا انداخت بالا می‌اندازم و با شک می‌پرسم داری منو بازخواست می‌کنی؟ صدایش کمی بالاتر می‌رود. -بازخواست چی؟ وقتی همه چیز بینتون تموم شده چه دلیلی داره این همه با هم خلوت کنید. این همه حق به جانب بودن را بر نمی‌تابم.

صدایم کمی بالا میرود: چی داری میگی واسه خودت؟ خلوت کجا بود؟ -یعنی می‌خوای باور کنم یه ساعت فقط برگه‌ استعفاشو امضا می‌کرد؟نیومده بود التماست کنه که برگردی؟ خشمم فروکش می‌کند دلیل عصبانیت او چیزی است که تقریباً از آن مطمئن است. او از برگشتن من به حسام میترسد. صدایم را پایین می‌آورم. دو دستم را بالا می‌گیرم و می‌گویم: مشکل کجاست محمد حسین؟ حق با توئه. اومده بود آخرین تلاشش رو برای برگردوندن من بکنه ولی من موافقت نکردم استعفا داد و همه چی تموم شد… نفسش را فوت می‌کند …

دیدگاه کاربران درباره رمان تبسم تلخ
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها