رمان و باز هم لیلی

عنوانرمان و باز هم لیلی
نویسندهمیترا مشفقیان
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه250
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رمان و باز هم لیلی اثر میترا مشفقیان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

لیلی بعد از فوت مادرش بعلت خیانت پدرش تنها زندگی می کند و نسبت به مردان بدبین است طی اتفاقی ساده (عوض شدن عکس هایش) با پسری بنام امیر در عکاسی آشنا می شود، امیر که شیفته او شده سعی در برقراری ارتباط با او را دارد که لیلی هر بار با ترفندی او را از خود می‌راند تا اینکه برای کار در شرکتی پذیرفته می‌شود و در کمال شگفتی در می‌یابد امیر مدیرعامل آنجاست! امیر مدت‌ها وقت صرف می‌کند تا بالاخره لیلی عاشق او می‌شود و قرار ازدواج می گذارند، امیر برای کاری عازم لندن می‌شود ولی هرگز باز نمی گردد و بعد از چند ماه به لیلی اطلاع می‌دهد که ازدواج کرده لیلی دچار افسردگی می‌شود و سعی می‌کند زندگیش را متحول کند، او درسش را تا مقطع دکترا ادامه می‌دهد و ۱۰ سال می‌گذرد، درحالیکه لیلی تبدیل به “بی تا” شده و استاد دانشگاه است …

خلاصه رمان و باز هم لیلی

فرياد و اشك بي صداي ليلي به هنگام خاکسپاری پریناز قلب همه را به درد آورده و قطرات اشك را به روی چهره هایشان آورده بود. پریناز چه مظلومانه رفته و دخترش چه مظلومانه میگریست و با او وداع مي‌گفت همه بستگان و اقوام از چهره پریده رنگ و اشك هاي بي امان و صداي خفه در گلویش به خوبي مي‌فهمیدند که در درونش چه می‌گذرد و چه غوغایی برپاست و چه دردي در درون دارد. ليلي بدون هیچ صدايي سرش را بروي خاك مزار مادرش می‌سایید و با باران اشك هايش خاك مزار او را مي‌شست و آبياري مي‌کرد. مرگ مادر

برایش کابوسي بود باور نکردنی. هرچه تلاش می‌کرد و هر چه به خود مي‌قبولاند که مادر رفته و او مانده است باز هم باورش نميشد. بارها و بارها به هنگام خاکسپاری و شستشوي پیکر جوان مادرش آرزو کرده بود که ای کاش که چنان قدرتی داشت که همان لحظه و همان ساعت میرفت و تابنده و پدرش را با دست هاي خودش خفه می‌کرد و کودکان آن زن را نیز هم چون خودش یتیم و بي ياور مي‌کرد ولي افسوس که نه قدرتش را داشت و نه جراتش را. او در آن لحظات پر از درد و غم قصه‌ی زندگیش را مثال نمایش غم انگیزی می‌دید

که فانیان آن فقط و فقط خودش بود و مادرش. ناصر با آن همه عشقي که قبلا نسبت به پریناز داشت و همینطور بعد از ۱۸ سال زندگي در کنارش حتي به خودش زحمت این را نداده بود که بر سر مزارش حاضر شود و تسليتي به دخترش بگوید که ليلي ان روز با ندیدن پدرش بر سر مزار مادر این جملات با تمام کینه بر دل و زبانش جاري شد ((بابا چطور تونستی به این راحتي همه چي رو فراموش کني؟ چطور تونستي خنده هاي شیرین مامانو بدست فراموشی بسپري؟ چطور تونستی در مورد مرگ مامن تا به اين حد بي‌اعتنا باشي و حتي نخوای که …

دانلود رمان و باز هم لیلی
3.62 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان و باز هم لیلی
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها