رمان وسوسه های شورانگیز

دانلود رمان وسوسه های شورانگیز اثر نیلوفر قائمی فر

دانلود رمان وسوسه های شورانگیز اثر نیلوفر قائمی فر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

مایا به دلیل مشکلات خانوادگی پر از عقده و کمبود است در بیست و دوسالگی به خواست پدر و مادرش مجبور به عقد پسری پولدار و مرموز می‌شود. مایا از منصور دوست پدرش و وکیلی زبده، درخواست می‌کند تا وکلالت جدایی از همسرش را بپذیرد که در این بین …

خلاصه قسمتی از داستان رمان وسوسه های شورانگیز

دو هفته بود که خونه‌‌ی ماندانا بودم مامان اینا می‌ دونستن اونجام، بابام یکی دوبار دم دانشگاه و استخر اومد دنبالم که اصلاً جوابشو ندادم فقط نگاش کردم و سوار ماشینم شدم و رفتم. مامان دم خونه‌ خاله اومد و جیغو هوار کردو ماندانا هم گفت: اینجا بمونی زنگ می‌زنم ۱۱۰. دعواشون از سر من تبدیل شد به دعوای ارث و میراث خودشون و آخر هم همسایه ها اومده بودند و جداشون کرده بودند من البته اون موقع سرکار بودم و جریان رو از زبون ماندانا شنیدم. توی استخر بودم هنوز داشتم موهامو خشک می‌کردم

که نگام به قفسه کمدم افتاد که ساکم اونجا بود و گوشیم روی ساک بود، داشت زنگ می‌خورد به شماره نگاه کردم ناشناس بود سشوار رو خاموش کردم و جواب دادم: بله؟ -بیا جلوی در اومدم دنبالت. صدای کسری بود. به شماره دوباره نگاه کردم و گفتم: این خط کیه؟ با تشر گفت: گفتم بیا جلوی در‌. -اوهو زكي صداتو بیار پایین ببینم کی گفت بیای؟ شما دادگاه به دادگاه منو می‌بینی. کسری: تو غلط کردی تقاضای طلاق دادی. -غلط تو کردی که به زور منو عقد کردی. کسری: تو فکر کردی من طلاقت میدم. -من در مورد

تو نظری ندارم اما من طلاقم می‌گیرم. کسری تو گه می‌خوری. -گه هفت جد و آبادت می‌خورن. گوشی رو قطع کردم انداختم تو ساک و سشوار و روشن کردم و موهام رو خشک می‌کردم که از آینه دیدم مربی‌ها و مدیر استخر همه به طرف در ورودی هجوم آوردن سشوار و خاموش کردم دیدم صدای داد و بیداد و کوبیدن در میاد. با تعجب به طرف در ورودی رفتم و گوش کردم دیدم صدای عربده کسری است. -مايا… مايا… بیا بیرون، فکر کردی من از پس تو یه وجبی بر نمیام. مدیر سالن برگشت با تعجب منو نگاه کرد و …