رمان اوپال سپیده مختاریان
عنوان | رمان اوپال |
نویسنده | سپیده مختاریان |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 407 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |


دانلود رمان اوپال اثر سپیده مختاریان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
اوپال داستان عشق دو جوان به اسم امیربهادر و خورشید است. عشق نا سرانجامی که با حادثه و مرگ بهادر خاموش میشه. و حالا بعد از ۴ سال وقتی خورشید تصمیم می گیره از اون کسالت و حال و هوا بیرون بیاد و رو پاهای خودش بایسته و مستقل بشه، ازمون استخدامی آتشنشانی قبول میشه. او با نارضایتی برادراش و طرفداری مادرش از طالقان به تهران نقل مکان می کنه. اما در بدو ورودش با امیربهادری که مسئول پایگاه محل کار خورشید هست روبرو میشه. امیر بهادری که خورشید و گذشته اش از حافظه ش پاک شده و اتفاقا نامزد هم داره. پروانه حساس و بهانه گیر و امیربهادر با فکری مشوش در رویارویی با خورشید…
خلاصه رمان اوپال
مثل تمام غروب هاي جمعه هوا دلگیر بود او و دلتنگ. به طوریکه تحمل جو شوخ و خوشحال را بچه ها نداشت. دلش كمي سكوت و شاید یک لیوان چای بابونه حاج خانم را می خواست. از همان چای بابونه هايي كه هوش از سرش می برد. این روزها بیشتر میگرنش عود می کرد و خودش هم می دانست علتش فقط پروانه است و خواسته های نامعقولش.
نوعی سردرگمی عمیق حالش را روز به روز به وخامت میبرد. همین که آدم قسمتی از زندگیش را فراموش کند انگار قسمتی از هویتش را از یاد برده. عصبی از این فکرهای هر روزه، از چای جوشیده ایستگاه لیوانی برای خودش می ریزد. بهرحال بهتر از هیچ بود. برهان پشت سرش وارد آشپزخانه می شود.
– شوما چرا قربان؟ می گفتی ما می ریختیم واست.
به لحن جالب و شوخش لبخند میزند. می داند که اصلا اهل تعارف نیست و مردانه پیشنهاد می دهد. از زمانی که هر دو به این واحد آمده بودند چند سالی می گذشت. دیگر با چم و خم هم آشنا بودند. درون روزهای سخت بیماری کنار او و خانواده اش بود. تمام این چند سال دوست و رفیقش بود.
این مطلب یک معرفی اثر می باشد
- انتشار : 29/08/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403
چرا نزاشتین لینکشو