رمان پانتی بنتی
دانلود رمان پانتی بنتی اثر ❤️ ژیلا به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان در مورد دختری به نام پانتی است که پدری عرب و مادری تهرانی دارد، پدر این دختر زاده این عشیره خاص است و میراث دار این فرهنگ، پانتی ساکن تهران است ولی قبلا بنا به دلایلی توی اون عشیره زندگی کرده ...
خلاصه رمان پانتی بنتی
ناراحت، آسیب دیده، پریشانم.. اشکم جلوی ترسم رو میگیره روزهای تکرای، پر از مکررات بی جبران، می اومد و میرفت و اون میموند وسط کوچهای بن بست که نه راه پیش داشت و نه پس... پدرش، سال ها پیش از ازدواج، از همون دوران اول جوونی عاشق شده بود.. از همون عشق های جور واجور پسر شهرستانی و دختر تهرانی.. دختری که نه تو طایفه اش، که تو تموم شهرشون هم مثلش رو ندیده بود.. شوخ و شنگ و شیطون... اینقد به در و دیوار زد و زد و زد... تا هم اون دختر رو راضی به ازدواج کرد و هم اون طایفه رو.. ازدواجی
سست، که نه عشق اونو استحکام می بخشید، و نه سنتها... نه تضمینی برای ادامه، و نه دليل.. روز به روز پدر آنارشیست تر شد و مادر یاغی تر... روز به روز مادر پر حسرت تر شد و پدر پر غضب تر ... روز به روز عشق حرکت معکوس گرفت و دل ها دور تر... خانوادهی بابا، موش دوندن و ماما زده تر... بابا سلطه گر تر... تفاوت ها حجم گرفت و برجسته شد و نوک تیز کرد و رفت تو گوشت و استخون و زخم کرد و زخم ها چرک کرد و عفونی شد و عفونت ها تب شد و تب ها... ماما تقاضای طلاق کرد... بابا زد... ماما پافشاری کرد... بابا زد ...
ماما گریه کرد... بابا زد... ماما اشک ریخت و گوشت آب کرد... بابا زد... منطق بابا شد کتک... خصلت همهی مردهای طایفه اش... ماما متنفر شد و بابا زد و اینقدر زد و ماما برگه آوردو بابا زد و ماما پزشک قانونی رفتو بابا زد و ماما دادگاه رفت و بابا زد و ماما وکیل گرفت... تا کار از کار گذشت و بابا خواست با عشق پیش بره و زن به زندگی برگردونه و ماما برنگشت و پشت پا زد به ده سال زندگی زناشویی و طلاق گرفت و دخترک معصوم و تنها رو تنها تر گذاشت و دمش رو روی کولش گذاشت و در رفت.. در رفت و بابا موند و حسرت ...



رمان جالبی بود موضوع جدید و خوبی داشت. اطلاعات خوبی در ضمن خوندن رمان دریافت کردم.
قشنگه
خیلی زیبا بود