رمان ژنرال
عنوان | رمان ژنرال |
نویسنده | ریحانه کیامری |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 794 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان ژنرال اثر ریحانه کیامری | PDF رایگان با لینک مستقیم 📱 قابل اجرا در: اندروید و آیفون 🔗 دانلود رایگان با لینک مستقیم
ژنرال! لوتیترین و مغرورترین مردی که دنیا به خودش دیده…!
محمدرضا جلیلی، مردی که همیشه یکهتاز بوده و هرگز پیشقدم در هیچ رابطهای نشده است. اما حالا، زنی تخس، لجباز و جنگجو مقابل او قرار گرفته که بیاختیار جذبش میشود. نغمه! زنی که هیچگاه اجازه نداده مردی وارد زندگیاش شود، اما این بار با مردی روبهرو شده که برایش خط قرمز تعیین میکند…
خلاصه رمان ژنرال
زنها و دخترهای محل، میدانستند که شبهای تاسوعا و عاشورا، دار و دستهی رضا ژنرال در مسجد نذری میدهند. چند ساعت قبل، با چادرهای مشکی یکییکی از در پشتی وارد حیاط مسجد شدند.
احسان کناری ایستاد، تسبیح میچرخاند اما نگاهش را از زنها برنمیداشت.
مهدی با حرص و عصبانیت به سمت محمدرضا رفت، دستی روی سرش کشید و موهای کوتاهش را به پایین فشار داد:
_«داش رضا! این نسناس داره کفریم میکنه!»_
محمدرضا نگاهش را چرخاند تا ببیند منظور مهدی کیست؟
مهدی بدون اینکه برگردد، دستانش را به کمر زد و گفت:
_«همین حاجی قلابی! بیناموس چشم از زنها ورنمیداره! به روح پدرت قسم، اگه جلو نرم و دخلش رو نیارم، دیگه مهدی نیستم! الانم که ماه حرومه، دیهش دو برابره… بعد خر بیار و باقالی بار کن!»_
محمدرضا لحظهای سکوت کرد… حرفهای حاجآقا مصطفایی در ذهنش مرور شد.
_«داش مهدی… امروزه رو بیخیال شو…»_
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 10/11/1403
- به روز رسانی : 10/11/1403