کتاب خطابه در باب منزلت انسان

دانلود کتاب خطابه در باب منزلت انسان نوشته نویسنده جیووانی پیکو دلا میراندولا pdf بدون سانسور

عنوان اثر: خطابه در باب منزلت انسان

پدید آورنده: جیووانی پیکو دلا میراندولا

زبان نگارش: فارسی

سال نخستین انتشار: شهریور 1404

شمارگان صفحات : 53

معرفی کتاب خطابه در باب منزلت انسان

جان ادینگتون سیموندز مینویسد: «ارزش ماندگار کار پیکو نه به خاطر تلاش آرمانگرای او برای ایجاد توافق میان سنتهای بت پرست عبری و مسیحی، بلکه به خاطر ذهن نافذ و روح شریف همدردی انسانی با تمام جنبشهای بزرگ مردمان است. از میان انبوه آثار كنت جیووانی پیکو دال میراندوال که حکمای مدرسی را به چالش کشید تا با او درباره ی نهصد مسئله ی جدی به مناقشه بپردازند تنها اثری که امروزه به طور گسترده خوانده میشود این گفتار کوتاه – موجزترین بیان ذهن رنسانسی – است «منزلت انسان در 1486 میاادی در رم منتشر شده است.
پیکو دلا یکی از چهره‌های مهم دوره رنسانس بود که کتاب خطابه در مورد شأن انسان را نوشت، که در قرون وسطی غیرقابل تفکر بود. وی عمر کوتاهی داشت و در ۳۱ سالگی درگذشت.

خلاصه کتاب خطابه در باب منزلت انسان

جــان ادینگتــون ســیموندز مینویســد: »ارزش مانــدگار کار پیکــو نــه بــه خاطــر تــاش آرمانگــرای او بــرای ایجــاد توافــق میــان ســنت های بت ِ پرسـت، عبـری و مسـیحی، بلکـه بـه خاطـر ذهـن نافـذ و روح شـریف همـدردی انسـانی بـا تمـام جنبشهـای بـزرگ مردمـان اسـت.” از میـان انبـوه آثـار کنـت جیووانـی پیکـو دال میرانـدولا، کـه حکمـای مدرسـی را بـه چالـش کشـید تـا بـا او دربـارهی نهصـد مسـئلهی جـدی بـه مناقشـه بپردازنــد، تنهــا اثــری کــه امــروزه بــه طــور گســترده خوانــده میشــود، ایـن گفتـار کوتـاه – ِ موجزتریـن بیـان ذهـن رنسانسـی – اسـت، »منزلـت انسـان« در 1486 میـادی در رُم منتشـر شـده اسـت. زمانـی کـه او تنهـا

بیسـت و چهـار سـال داشـت. پیکـو، پسـر خانـدان شـاهزاده میرانـدولا، یکـی از درخشـانترین خانواده هـای بـزرگ رنسـانس، در بولونیـا تحصیـل کـرد و بـه مـدت هفـت سـال در دانشـگاه های ایتالیـا و فرانسـه سـرگردان شــد. او بســیار باهــوش بــود و بــه زبانهــای یونانــی، التیــن، عبــری، کلدانـی و عربـی مهـارت داشـت. عـارف، جادوگـر و محقـق بزرگـی کـه در شـخصیت خـود پیچیدگـی گوتیـک قـرون وسـطی را بـا فردگرایـی و روشـنگری رنسـانس ترکیـب کـرد. او رمانتیکتریـن انسـان میـان تمـام اومانیسـتها بـود. طراحـی عظیـم او بـرای ایجـاد ترکیـب و آشـتی میـان ســنتهای عبــری، کالســیک و مســیحی بــود و هیــچ کــس ماننــد او بــرای بازگردانــدن شــأن افالطــون در مــدارس تــاش نکــرد.

بــا ایــن حـال، همانگونـه کـه سـیموندز خاطرنشـان میکنـد، » بـرون ِداد ِ مکتـب فلورانســی ]کــه پیکــو و فیچینــو بــر آن تســلط داشــتند[ کــه بــا یــک بینــش انتقــادی کنتــرل نمیشــد و بــه دلیــل اعتبــاری کــه بــه دوران باســتان میبخشــید فلــج شــده بــود، کمــی بهتــر از یــک التقاط ِ گرایــی ِ  غیرهوشـمندانه بـود«. در میـان نهصـد مسـئلهی پیکـو، گزارههایـی وجـود داشـت کـه در آسـتانهی بدعـت قـرار داشـتند. او گمـان میکـرد که اسـرار جادوگــران می ِ توانــد الوهیــت مســیح را ثابــت کنــد و کابــاالی یهودیــان قـرون وسـطی اسـرار مسـیحی را حفـظ خواهـد کـرد. از ایـن رو یـک کار گسـترده علیـه دشـمنان مسـیحیت آغـاز کـرد و عمـر کوتـاه خـود را بـا مجادلـه، مطالعـه، سـرگردانی، موعظـه گذرانـد و پیـش از سـی سـالگی بـر اثـر تـب درگذشـت. اگرچـه او پیشـتر از دنیـا و جسـم بیـزار شـده بـود و ّ پابرهنـه بـه عنـوان یـک مبشـر آهنـگ آوارگـی داشـت.

اکنـون »منزلـت انسـان« ایـن عصـاره ِ ی عجیـب و غریـب نبـوغ، مانیفسـت اومانیســم اســت. ایــن انســان اســت کــه بازآفرینــی میشــود. اگــون فریــدل میگویــد: »ایــن، بــه وضــوح، معنــای اصلــی رنســانس اســت: زایـش دوبـاره ِ ی انسـان در قرابـت ِ بـا خدا«.انسـان قـرون وسـطی متواضـع همیشــه از سرشــت ســقوطکرده و گناهــکار خویــش آگاه بــود ِ  و خــود را موجــودی نگونبخــت کــه خدایــی خشــمگین او را زیــر نظــر دارد میپنداشــت. فرشــتگان بهواســطهی غــرور فروافتادنــد. امــا پیکــو و
بـرادران اومانیسـتاش اعـام کردنـد کـه انسـان فقـط کمـی پایینتـر از فرشـتگان اسـت، موجـودی کـه میتوانـد بـه ژرفـای ناپاکـی سـقوط کنـد .

امـا همچنیـن ایـن توانایـی را دارد کـه خداگونـه شـود. انسـان چـه موجود شــگفتانگیز و باشکوهیســت! ایــن مضمــون خطابــهی پیکــو اســت کــه بـا تمـام شـکوه و اطمینانی کـه مشـخصه ِ ی آمـوزگاران اومانیسـت در حال ظهــور بــود، شــرح داده شــده اســت. فریــدل ادامــه میدهــد: »در ایــن….