رمان ت مثل تابو
عنوان | رمان ت مثل تابو |
نویسنده | لیلی ضاد |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 1747 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |

دانلود رمان ت مثل تابو اثر لیلی ضاد به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
پناه به خواست پدر بزرگش با بهرام نامزد میشود روزی در رستوران متوجه رابطه بهرام و مهنوش میشود با حالی خراب از آنجا میگریزد و گرفتگار جریاناتی میشود که برای او دردسر و برای نام بزرگ پدربزگش (حاج یحیی) بی آبرویی دارد، در همان ایام، یَل، مرد مرموز و مقتدری که برای خون خواهی برادرِ کشته شده اش و نجات برادرِ محکوم به اعدامش، به ایران برگشته است …
خلاصه رمان ت مثل تابو
“پناه” تمام مدت به او زل زده و به لحن مغرورانه اش گوش دادهام اما او کوچکترین توجهیم به من نکرده هیچ بعید نیست که اصلاً متوجه حضورم هم نشده باشد! خیلی دلم میخواهد مثل همه اعضا گیج این پیروزی باشم و با دلخوشی بخندم اما یک چیزهایی این وسط جور در نمی آید. اصلا جور در نمی آید. با سوال بهرام برای اولین بار در این مدت با تحسین تماشایش میکنم؛ اما پاسخ آن مرد عجیب و غریب بدجوری چشم هایم را درشت میکند. _تو روزگار گرگا و موشا دوتا پادشاه بودن که تو یه سرزمین با هم
زندگی میکردن. یکی پادشاهی موش ها و اون یکی شاهنشاهی گرگ ها… تکیه اش را به صندلی داده و بیخیال اینکه همه با حیرت به صورتش زل زده اند چشم از بهرام نمیگیرد. گوشه لب هایش از هم می جنبند و من حاضرم قسم بخورم که زیرپوستی ترین نیشخند دنیا را دیده ام. سال های زیادی اومدن و رفتن موش های زیادی طعمه گرگ ها شدن و گرگ های زیادی با دندون های ریز و موزی موش ها کشته شدن. تکیه اش را برمی دارد به میز میچسبد و در حالی که انگشت های کشیدهاش را در هم قفل میکند
ادامه می دهد: تا وزیر یکی از این شاه ها تدبیری کرد؛ اون کاری کرد که دو تا شاه مقابل هم قرار بگیرن و خودشون به جون هم بیوفتن. لبخند روی لب های تیره و باریک غیاث خان دیگر چه معنایی می دهد؟ همه را تک به تک از نظر می گذراند، بی اینکه روی من مکث کند؛ به سمت آق بابا میچرخد و رو به اویی که با دقت تمام دارد نگاهش میکند میگوید: همه منتظر بودن ببینن کدوم شاه میمیره و کدوم یکی فرمانروای بقیه میشه؛ اما… میدون جنگ اون روز هیچ نئشی رو روی زمین ننداخت؛ هیچ جوونی رو قربونی نکرد …
- انتشار : 23/01/1402
- به روز رسانی : 01/12/1403
واقعا چرا نصفه بود باید تمام اتفاقات بعد ازدواجش رو شرح میداد راز های که توی داستان بهش اشاره شد رو باید بازگو میکرد
این رمان خیلی زیباست و قلم بسیار قوی داره از ص 1 تا ص 1544 رو نویسنده اصلی یعنی خانم لیلی ضربعلی نوشتن که بی نظیره و کاملا مشخصه که ادامه داستان خیلی قشنگتر و طولانی تر از این حرفاس
از ص 1544 به بعد خیلی غیر حرفه ای توسط کسی دیگر نوشته شده مشخصه..
این طور که در جریانم خانم ضربعلی فقط تا همون ص 1544 این رمان رو نوشتن و دیگه ادامه ش ندادن
چرا نصفه تموم شد .پس بقیه ی داستان چی میشه؟ادامه نداره؟
سلام وقت شما بخیر
میشه بدونم چرا رمان نصفه بود ؟
پایانش هیچی معلوم نشدد
رمان گویا کامل نیست پایانش چیزی مشخص نیس