کتاب مرگ ایوان ایلیچ
عنوان | کتاب مرگ ایوان ایلیچ |
نویسنده | تولستوی |
ژانر | داستانی، خارجی |
تعداد صفحه | 88 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب مرگ ایوان ایلیچ اثر تولستوی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان مرد موفقيست كه در زندگي حرفهاي، كاري و روزمرهاش چيزي كم ندارد. اما در زندگی شخصی اش و برقراري ارتباط درست و سالم با نزديكانش بسيار مشکل دارد.در كنار اين مشكلات در همان اوايل داستان متوجه ميشويم كه او بنا به دلایلی كه تولستوي با دقت و جزئيات در داستان ذكر كرده است دچار يك گ بيماري سخت ميشود. تولستوي در اين رمان از تمام قدرت كلمات خود استفاده ميكند تا حال و روز ايوان ايليچ را به تصوير بكشد. او براي توصيف حالات روحي ايليچ، رفتارهاي او را از زمان رو به رو شدن با بيماري تا لحظه مرگ، به پنچ دسته تقسيم ميكند …
خلاصه کتاب مرگ ایوان ایلیچ
همه تندرست بودند. ایوان ایلیچ گاهی شکایت داشت که طعم عجیبی دارد و در سمت چپ شکمش گاهی احساس نامطبوعی آزارش میدهد، اما اسم این را نمی شد ناتندرستی گذاشت. این احساس نامطبوع شدت میگرفت گیرم هنوز به درد مبدل نشده بود و فقط احساس سنگینی نامطبوع پیوسته ای بود در پهلوی چپش، و اغلب اسباب تنگی خُلقش میشد این تنگی خلق شدید و شدیدتر می شد و شیرینی جو سبک باری و آبرومندی و عزتی را که در خانواده برقرار شده بود مختل میکرد. بگومگو و جدال زن و شوهر مکررتر میشد و به زودی آسودگی و خوشی از زندگی
زایل شد و آنها فقط ظاهر آبرومند آن را با زحمت حفظ میکردند. باز مشاجره ها بود که مکرر میشد و باز جز جزایر کوچک و نادر آرامش که زن و شوهر میتوانستند فارغ از خطر انفجار بغض در کنار هم باشند نماند. پراسکوویا فیودورونا اکنون گیرم نه به ناحق میگفت که شوهرش تندخو و بدخشم است و از آنجا که طبیعتاً عادت به مبالغه داشت میگفت که از همان آغاز زناشویی همین طور بوده است و اگر شکیبایی و گذشت او نمی بود نمی توانست این اخلاق سیاه شویش را بیست سال تحمل کند. حقیقت این بود که اکنون دیگر آغاز کننده بگومگو همیشه ایوان ایلیچ بود. همیشه
پیش از ناهار شروع میکرد به ایراد گرفتن و اغلب درست وقتی که شروع به خوردن کرده بودند و سوپ در بشقاب ها کشیده شده بود. مثلاً غر میزد که چرا لب بشقابی پریده است یا از کیفیت غذا ایراد میگرفت یا پرخاش میکرد که چرا پسرش آرنج روی میز گذاشته یا آرایش گیسوان دخترش مطابق میلش نبود. و همهی تقصیرها را به گردن پراسکوویا فیودورونا می نهاد. پراسکوويا فيودورونا ابتدا اعتراض میکرد و جواب درشت میداد اما ایوان ایلیچ دو سه بار سر غذا سخت از خشم دیوانه شد و پراسکوویا فیودورونا دانست که این حال از بیماری است و با خوردن غذا …
- انتشار : 28/04/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403