رمان پیله شیطان پروانه شد
دانلود رمان پیله شیطان پروانه شد نوشته نویسنده فاطمه عبدی pdf بدون سانسور
عنوان اثر: پیله شیطان پروانه شد
پدید آورنده: فاطمه عبدی
زبان نگارش: فارسی
سال نخستین انتشار: مهر 1404
شمارگان صفحات : 538
معرفی رمان پیله شیطان پروانه شد
خلاصه رمان پیله شیطان پروانه شد
با کلافگی به ساعت مچیام نگاه کردم. نمیدانم چرا این مترو انقدر تأخیر دارد. به قطار قبلی نرسیدم و مجبور شدم منتظر بمانم. گوشیام را از توی کیفم درآوردم و مشغول بالا و پایین کردن در اینترنت شدم که صدای نزدیک شدن قطار آمد. از جا بلند شدم، دستی به مانتوام کشیدم و کیفم را مرتب روی شانهام انداختم و سوار شدم.
طبق معمول واگن کیپتاکیپ پر بود. یک گوشه ایستادم و دستم را به دستگیرهها بند کردم.
بالاخره بعد از یک ربع به ایستگاه مورد نظرم رسیدم.
از جلوی ایستگاه یک تاکسی گرفتم و بعد به محل کارم رسیدم. فعلاً با این روند گرانی و تورم نمیتوانستم یک ماشین برای خودم بگیرم و مجبور بودم با وسایل عمومی بیایم سر کار…
وارد اتاق استراحت بیمارستان شدم و لباسهایم را با روپوش سفید کارم تعویض کردم. مقنعهام را مرتب کردم و کارت پرستاریام را به جیب روپوشم سنجاق کردم.
به ایستگاه پرستاری رفتم. همانطور که مشغول صحبت با صدف بودم، سوپروایزرمون، سرپرستار خانم زارعی، سر رسید. خیلی هم خانم غرغرو و بداخلاقی بود. با اخم رو به من و صدف گفت:
«خانم مشکات و خانم توکلی! بهجای صحبت کردن، به اوضاع بچههای اتاق شماره ۷ رسیدگی کنید.»
چشمی گفتیم و پرونده و گزارش پزشکی بچههای اتاق هفت را برداشتیم و به سمت اتاق راه افتادیم.
تو هر اتاق دو تا تخت بود. صدف رفت سراغ ارشیا، که یک پسر فوقالعاده شیرینزبان بود، و من هم رفتم سراغ دختری که تازه بستری شده بود. با لبخند به او سلام کردم و دستی به موهایش کشیدم و گفتم:
«خب …»



فکرشم نمیکردم یه نویسنده انقدر میتونه قلم خاصی داشته باشه .. عالی بود