کتاب بهترین سال زندگی شما
عنوان | کتاب بهترین سال زندگی شما |
نویسنده | دارن هاردی |
تعداد صفحه | 95 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب بهترین سال زندگی شما نوشته نویسنده دارن هاردی pdf بدون سانسور
عنوان اثر: بهترین سال زندگی شما
پدید آورنده: دارن هاردی
زبان نگارش: فارسی
سال نخستین انتشار: مرداد 1404
شمارگان صفحات : 95
معرفی کتاب بهترین سال زندگی شما
این کتاب که در زبان انگلیسی به نام «living your best year ever: a proven system for achieving big goals» یک برنامهی جامع و کامل است. برنامهای که نویسندهاش معتقد است اگر به آن عمل کنید زندگی متفاوتی پیش رویتان خواهد بود و بهترین سال عمرتان را تجربه خواهید کرد. مهمترین چیزی که در این کتاب یاد میگیرید این است که اهداف زندگیتان را تعیین کنید و به آنها متعهد بمانید. دارن هاردی معتقد است برنامهریزی و حذف کردن چیزهایی که به آنها نیاز ندارید یا مانند سرعتگیر عمل میکنند همان چیزی است که هرکسی به آن نیاز دارد. این کتاب پر از کاربرگها و تمرینهایی است که باید انجام دهید و سیستم ارزیابی و بررسی عملکرد هفتگی، ماهانه و سالانه هم وجود دارد. در حقیقت زمانی باید این کتاب را در دست بگیرید که تصمیم گرفته باشید عملیاش کنید. خواندن کتاب بدون آنکه تمرینات را انجام دهید فایدهی چندانی برای شما نخواهد داشت.
خلاصه کتاب بهترین سال زندگی شما
در جنگ جهانی دوم یکی از ناوهای نیروی دریایی در حال غرق شدن بود. آن ناو 1100 خدمه داشت. ناو در آب های سرد و یخ زده در حال غرق شدن بود و آن 1100 خدمه به مدت 5 روز در حال شنا کردن بودند تا بتوانند به نحوی زنده بمانند. عده زیادی از آنها غرق شدند و عده ای هم توسط کوسه ها خورده شدند. 7 نفر از آنها از بقیه دورافتاده بودند و در حال از دست دادن اراده خود بودند و می خواستند دست از تلاش برای نجات خود بردارند و تسلیم شوند. در همین لحظه فرمانده جوان شروع به پرسیدن سوالاتی از آنها کرد. او از آنها پرسید که بعد از برگشت به خانه اولین کاری که انجام می دهند چیست؟ می خواهند کدام کار ناتمام را به اتمام برساند؟ می خواهند چه تحولی در زندگی شان به وجود آورند؟ فرمانده جوان از آنها خواست که تجسم کنند چقدر فرزند و همسرشان غمگین می شوند هنگامی که خبر مرگ آنها را می شنوند، چقدر پدر و مادر آنها افسرده و غمگین می شوند در حالی که نمی دانند فرزند آنها مرده است یا زنده. سپس از آنها خواست تمام تالش خود را کنند تا زنده بمانند تا دوباره بتوانند فرزند، همسر و پدر و مادر خود را ببینند. او از آنها خواست تسلیم نشوند، نه به خاطر خودشان بلکه به خاطر کسانی که آنها را عاشقانه دوست دارند. سرانجام بعد از چند روز هواپیمایی آن 7 سرباز را در آب های دورافتاده پیدا کرد و همه آنها را نجات داد.
این داستان اهمیت داشتن تصویر ذهنی از آینده(ویژن) را می دهد. در کتاب مقدس آمده است: در هر سرزمینی که مردم آن برای آینده شان تصویر ذهنی متصور نباشند، مردم از بین خواهند رفت. شما برای آینده تان چه تصویر ذهنی دارید؟ آیا هدفی یا آرمانی دارید که حاضر باشید برای آن مبارزه کنید؟ کسی هست که حاضر باشید برای او از جان خود بگذرید؟ آیا هدفی دارید که برای دستیابی به آن حاضر باشید از تمام خوشی ها و لذت ها بگذرید؟ من دارن هاردی، مدیر مسئول مجله موفقیت هستم. در این کتاب سیستمی را به شما معرفی می کنم که از طریق آن به تمام اهداف خود دست خواهید یافت. اما قبل از آن از خودتان بپرسید: بزرگترین هدف من چیست؟ چه هدفی آتش اشتیاق درون مرا شعله ور می کند؟ چه چیزی باعث می شود توقف ناپذیر شوید؟ چه چیزی خشم شما را برمی انگیزد؟ آیا آن رویاهای بزرگ دورانی نوجوانی و جوانی خود را به یاد دارید؟ رویاهایی که با تمام وجود خواهان محقق کردن آنها بودید؟ چه بر سر آن رویاها و اهداف آمد؟ در طول زندگی با افراد زیادی مواجه شده اید که شما را به خاطر داشتن رویا و اهداف بزرگ مورد تمسخر قرار داده اند، آنها شما را مجاب کرده اند که دستیابی به اهداف بلند پروازانه کاری غیرممکن است. در این کتاب می خواهم به شما بگویم که تمامی آن اهداف امکان پذیر هستند، نه تنها امکان پذیر هستند بلکه اگر به خودتان باور داشته باشید تحقق آنها امری طبیعی خواهد بود.
داستانی را به یاد آوردم که جایی در بالای کوهی عظیم و باشکوه بود. در آن کوه باشکوه عقابی زندگی می کرد که چهار تخم جوجه عقاب در آن بود. روزی لرزش زمین باعث شد یکی از آن تخم ها به پایین کوه بیفتد و در مزرعه ای در کنار تخم مرغ و خروس ها قرار بگیرد. پس از چند هفته تخم جوجه عقاب شکست و جوجه عقابی از آن بیرون آمد. زندگی در کنار مرغ ها او را به این باور رسانده بود که زندگی همین است و او هم همانند بقیه مرغ است. عقاب، مرغ و خروس هایی را که او را بزرگ کرده بودند دوست داشت، اما در قلبش می دانست که سرنوشتی باشکوه تر او را فرا می خواند. در یکی از روزها که مشغول بازی با دیگر مرغ ها بود ناگهان چند عقاب را دید که در آسمان در حال اوج گرفتن هستند. آهی کشید و با خود گفت که ای کاش من هم می توانستم در اوج آسمان پرواز کنم. در همان لحظه مرغی که صدای او را شنیده بود گفت: چه خواسته مسخره ای، تو فقط یک مرغ هستی، مرغ ها که نمی توانند پرواز کنند.
اما عقاب به حرف آن مرغ اعتنایی نکرد و همچنان به آسمان خیره بود. روزها گذشت و هر وقت که فکر پرواز به سرش می زد با خود میگفت که این کار شدنی نیست و بهتر است فراموشش کنم. سال ها گذشت و عقاب رویای پرواز کردن را فراموش کرده بود و به زندگی مرغی خود ادامه می داد. او زندگی مرغی طولانی داشت و در نهایت هم همانند یک مرغ از دنیا رفت و مُرد! چه نتیجه گیری اخالقی از این داستان می توان کرد؟ اگر به نصیحت ها و حرف های مرغهای اطرافتان گوش دهید، همانند آنها زندگی خواهید کرد و همانند آنها خواهید مُرد! شک ندارم که درون شما عقابی با شکوه نهفته است. می پرسید از کجا انقدر مطمئن هستم؟ زیرا اگر از درون تان سرنوشت باشکوه تان شما را فرا نمی خواند هرگز این کتاب را مطالعه نمی کردید. ندایی درون شما طنین انداز شده است که می گوید: اوج بگیر، اوج بگیر، اوج بگیر! این صدا را نشنیده نگیرید. زمان آن رسیده که رویاها و اهداف جاه طلبانه خود را جدی بگیرید و از زندگی مرغی خالص شوید. نوبت پریدن شما فرا رشیده است. درنگ نکنید، عزم خود را جزم کنید و به رویاها و اهداف زیبایتان جامه عمل بپوشانید. آیا جایگاه فعلی شما همانی است که ده سال پیش برای خود در نظر داشتید؟ آیا نباید ثروتمندتر و سالم تر باشید؟ آیا فکر نمی کنید که می توانستید خوشبختی و آرامش بیشتری در زندگی داشته باشید؟ باید با خودتان روراست باشید. باید قبول کنید که در جایگاهی که لایق آن هستید، قرار ندارید.
در این کتاب می خواهم شما را یاری کنم که به رویاها و اهداف خود جان دوباره ببخشید. شما را با فرآیندی آشنا می کنم که گام به گام می توانید به هر هدفی که می خواهید دست یابید. آیا شنیده اید که می گویند: احمق کسی است که کاری را بارها و بارها به یک شیوه یکسان انجام دهد و به دنبال نتیجه ای متفاوت باشد. قصد و نیت ما این است که امسال را به بهترین سال زندگی شما تبدیل کنیم در نتیجه باید راه و روشی متفاوت را در پیش بگیرید. گذشته را رها کنید زیرا آینده ای باشکوه در انتظار شماست. انسان ها با تمام موجودات دیگر فرق می کند. انسان می تواند مسیر زندگی خود را تغییر دهد. بقیه موجودات قادر به انجام چنین کاری نیستند. هرگز یک غاز در زمستان به جای غرب به جنوب پرواز نمی کند. تمامی موجودات بر اساس کدهای ژنتیکی که در آنها نهادینه شده است عمل می کنند. اما ما انسان ها قادر هستیم مسیر خود را به طور کامل تغییر دهیم. به بیان دیگر اگر داستان زندگی خود را تا به اینجای کار دوست نداشته اید آن داستان را پاره کنید و دور بریزید و شروع به نوشتن داستانی جدید کنید.
- انتشار : 04/05/1404
- به روز رسانی : 04/05/1404