رمان اعجاز اکرم حسین زاده

عنوانرمان اعجاز
نویسندهاکرم حسین زاده (امیدوار)
ژانرواقعی , عاشقانه , خانوادگی , اجتماعی
تعداد صفحه1327
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک
رمان اعجاز
رمان اعجاز
رمان اعجاز

دانلود رمان اعجاز از اکرم حسین زاده (امیدوار) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

سوپرایز خاص این لحظه به شما کاربران عزیز دینا مادرش را از دست داده و با برادر کوچکتر و پدرش با هم زندگی می کنند تا اینکه پدرش ازدواج مجددی می کند و دینا و برادرش به منزل عمه اشان می روند و آنجا که هستند یک شب خانواده ای به منزل عمه دینا، به دنبال بچه ها می آید و آنجاست که دینای 13 ساله می فهمد که خانواده ماری اش به دنبال آنها آمده اند و این شروع یک زندگی دوباره برای دینا و برادرش است …

خلاصه رمان اعجاز

دست آن یکی روی شیشه نشست و در تشخیص واقعیت و خیال ماند، بعید نبود باز یکی از خواب هایش باشد … شاید هم ذهن طالبش برای خودش قصه می بافت و به خورد چشم و منطقش می داد … سایه کمرنگی از مژه های بلندش، نشان از نور می داد که اگر نور نبود، سایه را نمی شد معنی کرد؛ تاریکی مطلق سایه نداشت … نفس آن سمتی حبس شده و منتظر باور کردن و نکردن، کل وجودش چشم شده بود.

مثل تماشای جوجه ای به هنگام شکاندن پوسته تخم مرغ که فقط باید تماشا کرد تا نوک کوچک و ظریف پرنده برای تکامل پوسته سختش را بشکند، فقط می توانست نگاه کند … چشم های دخترک پوسته اش را شکست و مردمک های تیره و براق همیشگی اش که انگار رنگ گنگی گرفته کمی کدرتر از همیشه بود، دوری میان اتاق زد و بدون درک درستی از موقعیت روی شیشه سمت راستش ایستاد

چشم روی هم گذاشت و با هوشیاری بیشتری باز کرد، دو گوی سبز نگران آن سوی شیشه چشمانش از دیدنش هیجان گرفت و برق زد … چیزی میان قلبش لغزید … دست دیگر مرد روی شیشه نشست، داشت لحظه ها را می بلعید …

پانوشت : برای اولین بار فایل کامل رمان اعجاز از امیدوار از رسانه برتر بهترین رمان های عاشقانه جدید رمان بوک منتشر می شود و امیدواریم رضایتتان را در بر داشته باشد

دانلود رمان اعجاز
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان اعجاز اکرم حسین زاده
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
لیلا
لیلا
2 سال قبل

سپاسگزارم عالی بود ،و خوشحال شدم شعرهای رمان از دوست عزیزم خانم ندانجفی بود😍

زهره
زهره
2 سال قبل

رمان خیلی قشنگی بود ارزش وقت گذاشتن داشت

مریم جلودار
مریم جلودار
3 سال قبل

سلام رمان نفس آخر رو از همین نویسنده نمی دارید ؟

فرشته
فرشته
5 سال قبل

سلام ممنون از سایت خوبتون این کتاب فوق العاده بود ممنونداز نویسنده خوبش