رمان با خیالت می‌رقصم

عنوانرمان با خیالت می‌رقصم
نویسندهلیلا حمید
ژانرعاشقانه
تعداد صفحه1729
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود رمان با خیالت می‌رقصم اثر لیلا حمید به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

در آموزشگاه را باز کرد و پا به خیابان گذاشت، احساس سبکی داشت، انگار باری از روی دوشش برداشته شده بود، حالا دغدغه‌هایش تمام شده بود، در دلش از خوشحالی و هیجان کیلوکیلو قند آب می‌شد، دلش می‌خواست در خیابان چرخ بزند و بخندد، دلش می‌خواست به روی همه‌ی مردم لبخند هدیه دهد و شادی خیرات کند، داغی آفتاب به صورتش خورد، دستش را روی پیشانی گذاشت و سایه‌بان درست کرد تا نور چشم‌هایش را آزار ندهد..

خلاصه رمان با خیالت می‌رقصم

رو به دوستش آزاده گفت: تابستون داره تموم میشه. انگار هوا خیال نداره یه کم کوتاه بیاد … همچین حرارت میزنه انگار اردوی آماده‌سازی واسه جهنمه! آزاده با حرکت سر تایید کرد: امسال تابستون خیلی گرمی داشتیم. همیشه این موقع سال هوا یه کم خنک میشد … هنوز می طلبه مانتو نخی گشاد بپوشم بدون هیچی زیرش! رو به آزاده ابرویی بالا انداخت و با لبخندی شیطنت آمیز گفت: بدو هیچی؟! چه کیفی بکنه علی!

آزاده خندید و زیپ کیفش را باز کرد: منحرف! … منظورم هیچی هیچی نبود … اونو که تو جهنمم باید پوشید … لباس بدون اون جلوه اش رو از دست میده … چندشم میشه از این پیرزنایی که لباس زیر نمی بندن! خندید و همانطور که آماده بود تا در ماشین باز شود و سوار شود گفت: موافقم … آزاده در کیفش، سوئیچ ماشین را جستجو کرد و گفت: -میگم خوش به حال مردا

از هفت دولت راحتند … حالا ما … به قول علی موقع لباس عوض کردن باید ده صفحه ورق بزنیم! دوباره چشمانش طرح شیطنت گرفت: علی یکی یکی ورق میزنه و می شماره؟ جااان! آزاده در ماشین را باز کرد و ضمن سوار شدن گفت: چته فروز؟ امروز زیادی کبکت خروس می خونه! شنگولی! لبهای نازک فروز انحنا برداشت و دندان های زیبایش را نمایش داد: بگم میگی بی جنبه!

دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است

دیدگاه کاربران درباره رمان با خیالت می‌رقصم
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها