رمان خانه اسلید
عنوان | رمان خانه اسلید |
نویسنده | دیوید میچل |
ژانر | تخیلی، فانتزی، علمی |
تعداد صفحه | 255 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان خانه اسلید اثر دیوید میچل به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
هفتمین رمان دیوید میچل نویسندهی انگلیسی است که پس از انتشار نقدهای مختلفی دربارهی آن بیان شد. برخی لحن و سبک این داستان را شبیه کتاب های استیون کینگ دانستند. واشنگتن پست این اثر را تحسین کرد و دربارهی آن نوشت: داستانی لذت پذیر… میچل خود از جادوگران است. افسانه ای عالی مثل خانه جن زده روی تپه شرلی جگسون یا هتل روی کوه درخشش استیفن کینگ. رمان پیش رو تکه باریکی از جهنمی است که برای به دام انداختن آدم های ناآگاه طراحی شده …
خلاصه رمان خانه اسلید
توی کوچه هوا سردتر از توی خیابان بود به سمت اولین نبش رفتم که آنجا کوچه میپیچید به چپ و حدود پنجاه قدم پیش از اینکه بپیچم به راست دویدم از آنجا کوچه اسلید شبیه یک صلیب شکسته نصفه بود. دیوارها بدون پنجره ای مشرف تا ارتفاع بلندی بالا رفته بودند بهترین جا برای دزدان خیابانی تا وسط کوچه رفتم تا فقط بتوانم توی چشم ریز و گرد افسر ارشد دولان نگاه کنم و بهش بگویم متر به متر کوچه اسلید را وارسی کردم، قربان و جای آشغالی هم برای چمباتمه زدن پیدا کردم، قربان. که به همین خاطر بود که در
کوچک آهنی سیاه را حدوداً وسط های بخش وسطی سمت راست پیدا کردم تا درست جلوش نمیایستادید نامریی بود. ارتفاعش فقط تا گلویم میرسید و حدوداً شصت سانت پهنا داشت الان مثل بیشتر مردم من هم برای خودم کسی هستم – یک طرفدار وستهام بوگندویی از جزیره شپی، یک مجرد تازه طلاق گرفته یک کارت اعتباری مقروض که به کارت بانکی دوست داشتنی ام ۲۰۰۰ پوند بدهکارم و قرضم همین طور هم بیشتر میشود ـ ولی یک افسر پلیس هم هستم و به عنوان یک افسر پلیس نمیتوانم دری را ببینم که رو به معبری
عمومی باز میشود و وارسیاش نکنم که قفل است یا نه به ویژه وقتی هوا دارد تاریک میشود در دستگیره نداشت ولی وقتی دستم را روی بدنه فلزی اش فشار دادم شگفتا که این در کوفتی، به همان سادگی که میخواستی با تابی باز شد. بنابراین کمی خم شدم تا به داخل نگاهی بیندازم… و جایی که انتظار یک حیاط کوچک آشغال را داشتم این باغ بزرگ با بهارخواب ها و پله ها و درخت ها را که همه اش به خانه بزرگی میرسید، پیدا کردم. قطعاً باغ کمی پر از علف هرز شده بود، پر از علف های هرز و بوته و این چرندیات و …
- انتشار : 26/06/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403